• LinkedIn
  • Instagram
تماس با من : 09122091575
آرش علیزاده نیری - وکیل پایه یک دادگستری
  • خانه
  • درخواست وکیل
    • وکیل دعاوی بانکی
    • وکیل جرایم رایانه ای
    • وکیل متخصص قراردادها
    • وکیل رمز ارز
    • وکیل دعاوی ملکی و ثبتی
    • وکیل متخصص شرکت های تجاری
  • شرکت داری حرفه ای
  • لابراتوار فارنزیک
  • قرارداد ساز
  • مقالات دادنامه ها آرا وحدت رویه
  • درباره من
    • ارتباط با من
  • جستجو
  • منو منو
املاک, دعاوی ملکی و ثبتی, مقالات

تحدید حدود ( کاداستر )  :  دعاوی ناشی از آن بررسی جنبه های حقوقی

تحدید حدود ( کاداستر )  :  دعاوی ناشی از آن بررسی جنبه های حقوقی

تحدید حدود، که حسب قانون تحدید حدود کاداستر مصوب ۲۹/۱۱/۱۳۹۳ که در اصطلاح حقوقی به عنوان ” کاداستر ” شناخته می‌شود، فرآیندی علمی و حقوقی برای تعیین دقیق موقعیت، مساحت و مشخصات هندسی املاک و مستغلات است.

این فرآیند شامل نقشه‌برداری دقیق، جمع‌آوری اطلاعات ثبتی و حقوقی مربوط به املاک و مجاورین و ایجاد سامانه‌ای یکپارچه برای مدیریت اطلاعات املاک است. کاداستر نقشی اساسی در نظام حقوقی هر کشور ایفا می‌کند و به عنوان مرجعی معتبر برای حل و فصل اختلافات ملکی، جلوگیری از دعاوی حقوقی و تسهیل معاملات املاک و مستغلات مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تحدید حدود ( کاداستر )  :  دعاوی ناشی از آن بررسی جنبه های حقوقی

تحدید حدود ( کاداستر )  :  دعاوی ناشی از آن بررسی جنبه های حقوقی

مراحل تهیه نقشه ‌های کاداستر در نقشه برداری زمینی

 

  • یافتن مختصات زمین با ایجاد شبکه ای از نقاط به روش ژئودزی ماهواره ای با گیرنده های پیشرفته GPS
  • با استفاده از دوربین های پیشرفته نقشه برداری زمینی از املاک انجام می شود
  • جمع آوری و پردازش اطلاعات به کمک نرم افزارهای مخصوص نقشه برداری
  • یکپارچه سازی نقشه ها در یک قالب استاندارد جهانی، در سیستم مختصات جهانی UTM

 

جنبه های حقوقی تحدید حدود

تثبیت مالکیت

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های حقوقی تحدید حدود، تثبیت مالکیت است.

با انجام تحدید حدود و ثبت اطلاعات مربوط به املاک در سامانه کاداستر، مالکیت اشخاص بر املاکشان به طور رسمی به رسمیت شناخته می‌شود و سند مالکیت آنها اعتبار اسناد رسمی را دارا خواهد شد. این امر به نوبه خود، از بروز دعاوی حقوقی مربوط به مالکیت املاک و تصرفات غیرقانونی جلوگیری می‌کند.

تعیین حدود دقیق املاک

تحدید حدود با استفاده از تجهیزات دقیق نقشه‌برداری ( UTM ) انجام می‌شود و در نتیجه، حدود دقیق املاک در نقشه شمیم اداره ثبت مشخص می‌شود. این امر به جلوگیری از اختلافات ملکی ناشی از تجاوز به حدود املاک و همچنین تسهیل معاملات املاک و مستغلات کمک می‌ نماید.

ایجاد سامانه‌ای یکپارچه برای مدیریت اطلاعات املاک

با انجام تحدید حدود و ثبت اطلاعات مربوط به املاک در سامانه کاداستر، سامانه‌ای یکپارچه برای مدیریت اطلاعات املاک ایجاد می‌شود. این سامانه امکان دسترسی آسان به اطلاعات مربوط به املاک را برای مراجع ذیصلاح و همچنین اشخاص حقیقی و حقوقی فراهم می‌کند.

تسهیل معاملات املاک و مستغلات

تحدید حدود و ثبت اطلاعات مربوط به املاک در سامانه کاداستر، فرآیند معاملات املاک و مستغلات را تسهیل می‌کند. با وجود این سامانه، اشخاص می‌توانند به طور دقیق از مشخصات و وضعیت حقوقی املاک مورد معامله اطلاع پیدا کنند و با اطمینان بیشتری اقدام به معامله کنند.

حل و فصل اختلافات ملکی

هرگاه در خصوص ملکی اختلافی ایجاد شود، اطلاعات ثبت شده در سامانه کاداستر می‌تواند به عنوان مرجعی معتبر برای حل و فصل این اختلافات مورد استفاده قرار گیرد.

جلوگیری از زمین‌خواری

تحدید حدود و ثبت اطلاعات مربوط به املاک در سامانه کاداستر، به جلوگیری از زمین‌خواری و تصرفات غیرقانونی اراضی کمک می‌کند.

افزایش درآمدهای دولت

با انجام تحدید حدود و ثبت دقیق اطلاعات مربوط به املاک، می‌توان از فرار مالیاتی در بخش املاک و مستغلات جلوگیری کرد و به این ترتیب، درآمدهای دولت افزایش خواهد یافت.

چالش های تحدید حدود

عدم همکاری مالکین

در برخی موارد، مالکین املاک از همکاری با ماموران تحدید حدود خودداری می‌کنند. این امر می‌تواند فرآیند تحدید حدود را با مشکل مواجه کند.

 

پیچیدگی قوانین و مقررات

قوانین و مقررات و رویه انجام کار مربوط به تحدید حدود در برخی موارد پیچیده و مبهم هستند. این امر می‌تواند فرآیند تحدید حدود را با چالش‌هایی مواجه کند، به دلیل همین پیچیدگی ها مشاوره با وکیل متخصص دعاوی ملکی و ثبتی همیشه توصیه می گردد.

دعاوی مربوط به کاداستر

 

این گونه دعاوی را می‌توان به طور کلی به دو دسته تقسیم کرد

۱-دعاوی مربوط به ثبت اطلاعات در سامانه کاداستر

 

دعاوی مربوط به اشتباه در ثبت اطلاعات : ممکن است در هنگام ثبت اطلاعات مربوط به املاک در سامانه کاداستر، اشتباهاتی رخ دهد. این اشتباهات می‌تواند شامل اشتباه در درج مساحت، موقعیت، حدود، مالکیت و یا سایر اطلاعات مربوط به املاک باشد.

دعاوی مربوط به عدم ثبت اطلاعات : ممکن است اطلاعات مربوط به برخی از املاک در سامانه کاداستر ثبت نشده باشد. این امر می‌تواند به دلیل عدم مراجعه مالک برای ثبت ملک، نقص در پرونده ثبتی و یا سایر دلایل باشد.

۲-دعاوی مربوط به نقشه‌های کاداستر

دعاوی مربوط به تناقض بین نقشه‌های کاداستر و اسناد مالکیت : در برخی موارد، ممکن است بین نقشه‌های کاداستر و اسناد مالکیت تناقض وجود داشته باشد. این تناقض می‌تواند ناشی از اشتباه در نقشه برداری، اشتباه در تنظیم سند مالکیت و یا سایر دلایل باشد.

دعاوی مربوط به تجاوز به حدود املاک : با توجه به اینکه نقشه‌های کاداستر حدود دقیق املاک را مشخص می‌کنند، در صورت تجاوز به حدود املاک، می‌توان با استناد به این نقشه‌ها، طرح دعوی کرد.

مرجع صالح برای رسیدگی به دعاوی مربوط به کاداستر

مرجع صالح برای رسیدگی به دعاوی مربوط به کاداستر، دادگاه عمومی حقوقی محل وقوع ملک است.

 

نکاتی در خصوص دعاوی مربوط به کاداستر:

در صورت بروز هرگونه مشکل در خصوص اطلاعات ثبت شده در سامانه کاداستر، ابتدا باید به اداره ثبت اسناد و املاک مراجعه کرد و مراتب را به اطلاع مسئولین اداره رساند.

در صورتی که اداره ثبت اسناد و املاک قادر به حل مشکل نباشد، می‌توان به مراجع قضایی صالح مراجعه و طرح دعوی کرد.

برای طرح دعوی در خصوص دعاوی مربوط به کاداستر، لازم است که مدارک و مستندات کافی ارائه شود. این مدارک و مستندات می‌تواند شامل سند مالکیت، نقشه کاداستر، استشهادیه و سایر مدارک و مستندات مربوط به ملک باشد.

در دعاوی مربوط به کاداستر، حضور وکیل متخصص در امور ملکی می‌تواند به روند رسیدگی به دعوی و احقاق حقوق شما کمک کند.

 

 

تعیین وقت مشاوره با هماهنگی قبلی

جهت اخذ مشاوره در مورد این موضوع با ما تماس بگیرید

تلفن همراه : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵

تلفن ثابت : ۸۸۰۷۱۵۱۹

 

آرش علیزاده نیری

وکیل پایه یک دادگستری

وکیل متخصص دعاوی ملکی ، ثبتی و سرقفلی

عضو کانون وکلای دادگستری مرکز

1402/12/04/۰ دیدگاه /توسط Arash
https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2024/02/cadastral.jpg 740 1126 Arash https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2025/04/logo.png Arash2024-02-23 12:48:252024-02-23 21:17:10تحدید حدود ( کاداستر )  :  دعاوی ناشی از آن بررسی جنبه های حقوقی
املاک, دادنامه, دعاوی ملکی و ثبتی

شرط پذیرش دعوای ابطال سند رسمی دادنامه بدوی و تجدید نظر

شرط پذیرش دعوای ابطال سند رسمی

پیام: ابطال سند رسمی مستلزم ابطال عقدی است که سند بر مبنای آن صادرشده و مادام که رابطه حقوقیِ مبنای صدور سند باطل نشده، دعوای ابطال سند رسمی قابلیت استماع ندارد.

 

 

شماره دادنامه قطعی

۹۳۰۹۹۷۰۲۲۰۶۰۰۳۵۳

تاریخ دادنامه قطعی

۱۳۹۳/۰۳/۳۱

شرط پذیرش دعوای ابطال سند رسمی دادنامه بدوی و تجدید نظر

شرط پذیرش دعوای ابطال سند رسمی دادنامه بدوی و تجدید نظر

رأی دادگاه بدوی

به تاریخ ۲۲/۴/۹۲ آقای الف.س. به وکالت از بانو م.ر. دادخواستی به طرفیت آقای ف.ش. به خواسته دستور موقت مبنی بر منع نقل وانتقال یک دانگ از پلاک ۵۲۸۰/۳۴۶۷ بخش ۱۱ تهران با لحاظ خسارات دادرسی و ابطال سند رسمی ملک موصوف را تقدیم این دادگاه کرده اند.

دادگاه با توجه به اینکه مطابق پاسخ استعلام ثبت منطقه و حسب ادعای خواهان در متن دادخواست به موجب وکالت نامه فاقد خصیصه قانونی، نقل وانتقال انجام پذیرفته است این در حالی است که با توجه به استعلام واصله ملک مورد ترافع به تاریخ های متعاقب بر آن در ترهین بانک پ. در سال های متمادی و با اسناد متعدد قرارگرفته است بر این اساس دادگاه با توجه به اینکه ابطال سند مقدم بدون ابطال اسناد مؤخر باعث خلأ در پشتوانه اسنادی ثبت اسناد و املاک می گردد و ازاین جهت چون بانک مرتهن طرف دعوی قرار نگرفته و با وصف مراتب فوق اتخاذ تصمیم دادگاه دایر بر ابطال اسناد فوق تقاضا تا بازگشت به وضعیت اولیه مستلزم طرف دعوی قرار گرفتن همه اشخاص ذی نفع از جمله بانک و تقاضای ابطال همه اسناد موردتقاضا بوده و در این راستا می بایست پیوستگی و سلسله نقل وانتقال ها موردتوجه و تأکید و تصریح واقع شود که این اقدام صورت نپذیرفته است.

بر این اساس دعوی مطروحه به کیفیت و وضعیت حاضر از قابلیت استماع برخوردار نبوده و نمی باشد و با استناد به مواد ۲-۳۳۲–۳۵۵ قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم استماع دعوی خواهان را صادر و اعلام می دارد.

قرار صادره ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در مرجع محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.

رئیس شعبه ۸۶ دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ یزدانی

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

در مورد تجدیدنظرخواهی خانم م.ر. با وکالت آقای س.س. به طرفیت آقای ف.ش. نسبت به دادنامه شماره ۶۳۲ مورخ ۲۹/۷/۹۲ صادره از شعبه ۸۶ دادگاه عمومی حقوقی تهران مبنی بر صدور قرار عدم استماع دعوی تجدیدنظرخواه به خواسته ابطال سند رسمی شماره ۱۳۷۱۹ مورخ ۲۳/۱/۸۸ و ۱۳۷۲۱ مورخ ۲۳/۱/۸۸ دفتر اسناد رسمی شماره . . . تهران و همچنین ابطال اسناد مالکیت قطعات ۸ تفکیکی با شماره پلاک ثبتی ۵۲۸/۳۴۶۷ و قطعه ۱ تفکیکی به شماره پلاک ثبتی ۱۸۳۴۵/۳۴۶۷ همگی نسبت به یک دانگ مشاع از شش دانگ قطعات مذکور و قطعات ۴ و ۶ تفکیکی دادگاه با توجه به اینکه دعوی ابطال اسناد رسمی انتقال شماره ۱۳۷۱۹ و ۱۳۷۲۱ مستلزم طرح دعوی به طرفیت متعاملین بوده و لزوم طرح دعوی قرار دادن مرتهن یا ضرورت طرح دعوی بر ابطال سند رسمی رهنی در مورد پلاک ثبتی ۱۸۳۴۶/۳۴۶۷ قطعه ۴ تفکیکی فاقد وجاهت قانونی است و از طرفی مطابق پاسخ اداره ثبت اسناد پلاک ثبتی ۱۸۳۴۲/۳۴۶۷ قطعه ۶ تفکیکی فاقد بازداشت و رهن بوده.

بنابراین با توجه به اینکه دعوی ابطال و درواقع بطلان اسناد رسمی انتقال فوق الذکر وفق مقررات قانونی طرح شده لذا به استناد بند ه ماده ۳۴۸ و ماده ۳۵۳ قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه تجدیدنظر خواسته صرفاً در بخش فوق نقض گردیده و پرونده جهت سیدگی ماهیتی به مرجع بدوی اعاده می شود در مورد دعوی ابطال سند رسمی مالکیت پلاک های ثبتی ۵۲۸۰/۳۴۶۷ و ۱۸۳۴۵/۳۴۶۷ قطعات ۸ و ۱ تفکیکی با توجه به اینکه ابطال سند مالکیت مستلزم ابطال عقدی است که بر مبنای آن ها اسناد رسمی مالکیت صادرشده و مادام که رابطه حقوقی و مبنای صدور اسناد رسمی باطل نشده دعوی ابطال سند رسمی مالکیت قابلیت استماع نداشته بنابراین دعوی در این بخش و به کیفیت مطروحه قابل استماع نبوده به استناد ماده ۳۵۵ قانون آیین دادرسی مدنی تجدیدنظرخواهی را در این قسمت غیر وارد تشخیص و دادنامه را نتیجتاً تأیید می نماید این رأی قطعی است.

رئیس شعبه ۶ دادگاه تجدد نظر استان تهران ـ مستشار دادگاه

فارسیجانی ـ اقتصادی

 

تعیین وقت مشاوره با هماهنگی قبلی

جهت اخذ مشاوره در مورد این موضوع با ما تماس بگیرید

تلفن همراه : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵

تلفن ثابت : ۸۸۰۷۱۵۱۹

آرش علیزاده نیری

وکیل پایه یک دادگستری

عضو کانون وکلای دادگستری مرکز

متخصص در زمینه دعاوی ملکی و ثبتی

1402/11/25/۰ دیدگاه /توسط Arash
https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2024/02/ebtal-sanad-1.jpg 623 800 Arash https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2025/04/logo.png Arash2024-02-14 15:22:062024-06-23 16:17:15شرط پذیرش دعوای ابطال سند رسمی دادنامه بدوی و تجدید نظر
اجرای ثبت, املاک, دعاوی ملکی و ثبتی, مقالات

ابطال سند رسمی

ابطال سند رسمی راهکار ها و چالش ها

در دنیای پیچیده امروزی، اسناد رسمی نقشی حیاتی در معاملات و تعهدات ایفا می‌کنند. این اسناد، اساسا به عنوان گواهی و مدرکی معتبر، مورد اعتماد طرفین معامله و مراجع قانونی قرار می‌گیرند. با این وجود گاه به دلایل مختلف، ابطال این اسناد ضرورت پیدا می‌کند. در این مطلب کوتاه به بررسی چالش‌ها و راه حل‌های ابطال سند به صورت بسیار مختصر خواهیم پرداخت بدیهی است برای هر موضوعی می بایست راهکار خاص و ویژه آن بررسی و ایجاد شود.

 

سند رسمی چیست؟

بر اساس ماده ۱۲۸۷ قانون مدنی : اسنادی که در اداره ثبت اسناد و املاک و یا دفاتر اسناد رسمی یا در نزد سایر مأمورین رسمی در حدود صلاحیت آنها و بر طبق مقررات قانونی تنظیم شده باشند، رسمی است.

بدیهی است رسمی قلمداد شدن اسناد می تواند واجد آثار و تبعات بسیار مهمی باشد که در مطالب بعدی به آنها پرداخته خواهد شد .

ابطال سند رسمی راهکار ها و چالش ها

ابطال سند رسمی راهکار ها و چالش ها

انواع سند رسمی که قابلیت ابطال تحت شرایطی را دارند

به طور کل تمام اسناد با در نظر گرفتن شرایط قابلیت ابطال را دارند لذا تفاوتی از این منظر بین اسناد وجود ندارد.

 

دلایل ابطال سند رسمی

دلایل متعددی برای ابطال سند رسمی وجود دارد که برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • جعل سند

در صورتی که سند ادعایی جعلی باشد، ذینفع می‌تواند با ارائه مدارک و شواهد به مراجع قضایی، خواهان ابطال آن شود.

  • اشتباه در مفاد سند

اگر در تنظیم متن سند ، اشتباهی رخ داده باشد، طرفین سند یا افرادی که به حقوق آنها تعرض شده می‌توانند با مراجعه به مراجع قانونی، نسبت به اصلاح یا ابطال آن اقدام کنند.

  • عدم اهلیت طرفین معامله

در صورتی که یکی از طرفین معامله در زمان انعقاد قرارداد، اهلیت قانونی لازم جهت انجام معامله یا تنظیم سند را نداشته باشد، سند  قابل ابطال خواهد بود.

  • فقدان شرایط قانونی

اگر معامله موضوع سند یا اسناد ارایه شده ، فاقد شرایط قانونی باشد، سند مذکور باطل و بلااثر خواهد بود.

 

ماده ۱۹۰ قانون مدنی : برای صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است:

۱- قصد طرفین و رضای آن‌ها

۲- اهلیت طرفین

۳- موضوع معین که مورد معامله باشد.

۴- مشروعیت جهت معامله

  • اجبار و اکراه

در صورتی که یکی از طرفین معامله یا سند ادعایی تحت اجبار و اکراه به انعقاد قرارداد و امضای سند رضایت داده باشد، می‌تواند با اثبات این موضوع، خواهان ابطال سند شود.

مراحل ابطال سند رسمی

ابطال سند ، فرآیندی پیچیده و تخصصی است که نیازمند طی مراحل قانونی و ارائه مدارک و شواهد کافی به مراجع قضایی دارد.

به طور کلی، مراحل ابطال سند چه رسمی و چه غیر رسمی به شرح زیر است:

  • تقدیم دادخواست

ذینفع با ارائه دادخواست و ادله جمع آوری شده به دادگاه صالح، خواستار ابطال سند می‌شود.

  • رسیدگی به دعوی

دادگاه با بررسی مدارک و شواهد ارائه شده توسط طرفین دعوی و استماع اظهارات آن‌ها، در خصوص ابطال یا عدم ابطال سند موضوع دعوا اتخاذ تصمیم خواهد نمود.

  • صدور رای

در نهایت، دادگاه با صدور رای، تکلیف نهایی سند را مشخص خواهد کرد.

 

چالش‌های ابطال سند رسمی

ابطال سند ، چالش‌های متعددی را به همراه دارد که برخی از آن‌ها عبارتند از :

 

  • پیچیدگی فرآیند قانونی

مراحل ابطال سند ، فرآیندی پیچیده و زمان‌بر است که نیازمند دانش و تخصص حقوقی کافی است.

  • نیاز به ارائه مدارک و شواهد

اثبات دلایل ابطال سند اعم از رسمی و غیر رسمی، به ارائه مدارک و شواهد قوی و متقن به مراجع قضایی نیاز دارد.

  • هزینه‌های بالای دادرسی

فرآیند ابطال سند ، با هزینه‌های متعددی مانند هزینه دادرسی، حق الوکاله وکیل و… همراه است لذا می بایست از ابتدا به طور صحیح مطرح گردد تا موجبات تضرر خواهان ایجاد نگردد.

 

راه حل های ابطال سند رسمی

برای غلبه بر چالش‌های دعاوی ابطال سند ، راه حل های مختلفی وجود دارد که برخی از آن‌ها عبارتند از:

 

  • مشاوره با وکیل متخصص

برای طی صحیح مراحل قانونی و افزایش شانس موفقیت در دعوای ابطال سند رسمی، لازم است با یک وکیل متخصص در امور حقوقی مشورت شود.

  • جمع آوری مدارک و شواهد

قبل از اقدام به طرح دعوی، لازم است مدارک و شواهد کافی برای اثبات دلایل ابطال اسناد جمع آوری شود.

  • برآورد هزینه های دادرسی

قبل از شروع فرآیند ابطال اسناد، لازم است هزینه های احتمالی آن، مانند هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل، برآورد شده و برای پرداخت آن برنامه ریزی شود.

 

نتیجه گیری

ابطال سند رسمی، فرآیندی پیچیده و چالش برانگیز است که نیازمند دانش و تخصص حقوقی کافی است. با این وجود، با اتکا به راه حل های مناسب و دقیق امکان اخذ نتیجه مطلوب وجود دارد، لذا توصیه می‌شود قبل از اقدام به ورود به دعاوی ابطال سند رسمی، با یک وکیل متخصص در امور حقوقی مشورت کرده و از راهنمایی و مشاوره وی در خصوص مراحل قانونی، مدارک و شواهد مورد نیاز و هزینه های احتمالی آن آگاه شده و همراه با یک وکیل متخصص دعاوی ابطال سند رسمی وارد دعوا شوید.

 

 

تعیین وقت مشاوره با هماهنگی قبلی

جهت اخذ مشاوره در مورد این موضوع با ما تماس بگیرید

تلفن همراه : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵

تلفن ثابت : ۸۸۰۷۱۵۱۹

آرش علیزاده نیری

وکیل پایه یک دادگستری

عضو کانون وکلای دادگستری مرکز

متخصص در زمینه دعاوی حقوقی

1402/11/20/۰ دیدگاه /توسط Arash
https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2024/02/sanad-rasmi.jpg 731 1198 Arash https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2025/04/logo.png Arash2024-02-09 21:43:582024-02-09 21:43:58ابطال سند رسمی
دادنامه

مرجع صالح رسیدگی به جرم توزیع ابزار الکترونیکی شنود

مرجع صالح رسیدگی به جرم توزیع ابزار الکترونیکی شنود ، رسیدگی به جرم توزیع ابزار الکترونیکی شنود، در صلاحیت دادگاه انقلاب است.
مستندات: ماده ۱۲۲ قانون امور گمرکی-ماده ۴۴ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز

تاریخ دادنامه قطعی صلاحیت رسیدگی به توزیع ابزار الکترونیکی شنود :
1393/۰۴/۰۱

دادنامه بدوی

آقای ح.الف. ۳۲ ساله به اتهام توزیع ابزار الکترونیکی شنود و نگهداری فیلم‌های مبتذل و مستهجن تحت تعقیب کیفری قرارگرفته که نهایتاً شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان … به شرح دادنامه شماره ۷۱۵۱۲۶۰۱۶۰۱-۱۲/۲۷/۱۳۹۲ در خصوص نگهداری فیلم‌های مبتذل و مستهجن نام­برده را به پرداخت مبلغ پنج میلیون ریال جزای نقدی محکوم نموده و در مورد توزیع ابزار الکترونیکی با این استدلال که چون ابزار مذکور به‌عنوان کالای غیرمجاز مشروط به‌حساب می‌آید و رسیدگی به آن طبق ماده ۴۴ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز مصوب ۱۳۹۲ از صلاحیت ذاتی دادگاه انقلاب خارج و در صلاحیت اداره تعزیرات حکومتی قرار دارد قرار عدم صلاحیت به شایستگی اداره تعزیرات حکومتی شهرستان … صادر و پرونده را مستقیماً و بدون رعایت مقررات ماده ۲۸ قانون آئین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی به مرجع مذکور ارسال داشته است .

شعبه ششم تعزیرات حکومتی … ادعای عدم صلاحیت دادگاه انقلاب را نپذیرفته و استدلال کرده است که مطابق بند چ ماده ۱۲۲ قانون امور گمرکی مصوب ۱۳۹۰ کالای موضوع عدم صلاحیت در زمره کالای ممنوعه می‌باشد و از طرفی رسیدگی به قاچاق کالای ممنوع با توجه به ماده ۴۴ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز در صلاحیت دادسرا و دادگاه انقلاب می‌باشد.

بنابراین قرار عدم صلاحیت به اعتبار شایستگی دادگاه انقلاب … صادر و اعلام می‌گردد . پرونده جهت حل اختلاف به دیوان عالی کشور ارسال‌شده است. هیئت شعبه پس از مشاوره چنین رأی می‌دهد .

مرجع صالح رسیدگی به جرم توزیع ابزار الکترونیکی شنود

مرجع صالح رسیدگی به جرم توزیع ابزار الکترونیکی شنود

رأی شعبه دیوان عالی کشور مرجع صالح رسیدگی به جرم توزیع ابزار الکترونیکی شنود

با توجه به ماده ۱۲۲ قانون امور گمرکی مصوّب ۱۳۹۰ و ماده ۴۴ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز مصوب ۱۳۹۲ رسیدگی به اتهام منتسبه به آقای ح.الف.( توزیع ابزار الکترونیکی شنود ) در صلاحیت دادگاه انقلاب می‌باشد لذا قرار عدم صلاحیت شعبه دوم دادگاه انقلاب … که به اعتبار صلاحیت اداره تعزیرات حکومتی آن شهرستان صادرشده است مورد تأیید نیست و پرونده جهت اقدام قانونی اعاده می‌گردد.
شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور – رئیس و مستشار
احمد صاحب الزمانی – منوچهر کاظمی

 

تعیین وقت مشاوره با هماهنگی قبلی

جهت اخذ مشاوره در مورد این موضوع با ما تماس بگیرید

تلفن همراه : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵

تلفن ثابت : ۸۸۰۷۱۵۱۹

آرش علیزاده نیری

وکیل پایه یک دادگستری

عضو کانون وکلای دادگستری مرکز

متخصص در زمینه جرایم رایانه ای

1402/11/05/۰ دیدگاه /توسط Arash
https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2024/01/salahiat-shonod.jpg 389 500 Arash https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2025/04/logo.png Arash2024-01-25 10:03:152024-02-09 20:31:19مرجع صالح رسیدگی به جرم توزیع ابزار الکترونیکی شنود
دادنامه

دادنامه مطالبه وجه بابت خسارت از باب تسبیب

دادنامه مطالبه وجه بابت خسارت از باب تسبیب

 

طرح موضوع دادنامه

برای طرح دعوای مطالبه خسارت می بایست شروط طرح دعوا بدوا مورد توجه قرار بگیرد و به طور کل دعاوی مطالبه خسارات ناشی از تسبیب موضوعات بسیار پیچیده و دارای زوایای بسیار است که در صورت عدم توجه به جزیات موضوع می تواند موجبات رد دعوا را ایجاد نماید به شرحی که در پرونده حاضر مورد رای قرار گرفته است.

ایراد شکلی

بدوا لازم به توضیح است که یکی از اساسی ترین موضوعات طرح دعوا توسط اشخاص حقوقی تفویض اختیار هیات مدیره به مدیر عامل است که در این خصوص دادنامه ای نیز توسط دیوان عدالت اداری صادر گردیده با این موضوع که داشتن حق امضا به معنی حق تعیین وکیل دادگستری نیست هر چند که این دادنامه برای تمام مراجع لازم الاتباع است ولی مشخص نیست چه گونه قاضی محترم از این دادنامه تبعیت ننموده و در رای خود آن را نپذیرفته که جای تاسف دارد.

نکته دوم عدم ذینفعی خواهان محترم در این دعواست چرا که زیان دیده اصلی شخصی است که خواهان مدعی است بر اساس استعمال روغنی که از موکل خریداری شده آسیب دیده پس با این وصف زیان دیده شخص آخر بوده و خواهان نمی تواند ذینفع قلمداد شود که این استدلال نیز مقبول قاضی محترم قرار نگرفته است.

 

دفاع ماهیتی پرونده

برای طرح دادخواست جبران خسارات وارده ناشی از اقدامات اشخاص ثالث، بدوا ورود خسارت و متعاقب آن اگر شخصی ادعای جبران آن خسارت را دارد در مقام اثبات آن می بایست بکوشد و این در حالی است که در پرونده حاضر شرکت خوانده و وکیل محترم ایشان بدون هر گونه ارایه مستندات ورود خسارت و رابطه مستقیم خسارت با شخص زیان دیده به صرف اخذ تامین دلیل دادخواست مطالبه خسارت تقدیم محاکم نموده اند.

برای دفاع ماهیتی پرونده ایرادات متعددی اعلام شد که هر چند ایرادات مهم تری در اظهارات وجود داشت ولی قاضی محترم در نهایت با قبول دو ایراد مهم رای به نفع موکل مبنی بر قرار عدم استماع دعوا صادر نمود.

ایرادات ارایه شده که موضوع رای نیز قرار گرفته اند عبارتند از عدم احراز ورود خسارت و عدم ارایه مستنداتی دال بر رابطه خواهان با شخص ثالث متضرر نهایی که این دو ایراد منشا صدور قرار عدم استماع دعوا مستند به ماده دو قانون آیین دادرسی مدنی به نفع موکل گردید.

دادنامه مطالبه وجه بابت خسارت

دادنامه مطالبه وجه بابت خسارت

وکیل پرونده مطالبه خسارت

وکیل پرونده مطالبه خسارت

نمونه رای مطالبه خسارت از باب تسبیب

نمونه رای مطالبه خسارت از باب تسبیب

وکیل پایه یک دادگستری

وکیل پایه یک دادگستری

 

تعیین وقت مشاوره با هماهنگی قبلی

جهت اخذ مشاوره در مورد این موضوع با ما تماس بگیرید

تلفن همراه : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵

تلفن ثابت : ۸۸۰۷۱۵۱۹

آرش علیزاده نیری

وکیل پایه یک دادگستری

وکیل دعاوی حقوقی و تجاری

عضو کانون وکلای دادگستری مرکز ( تهران )

1402/11/01/۰ دیدگاه /توسط Arash
https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2024/01/ver-ravan-3-1086x1536-1.jpg 1131 800 Arash https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2025/04/logo.png Arash2024-01-21 19:12:232024-01-21 19:12:23دادنامه مطالبه وجه بابت خسارت از باب تسبیب
دادنامه

دادنامه اقاله خودرو BMW بدون داشتن مبایعه نامه و اثبات بیع

دادنامه اقاله خودرو BMW بدون داشتن مبایعه نامه و اثبات بیع

 

شرح مختصر موضوع اقاله بیع خودرو

دادنامه اصداری در راستای بیعی صادر گردیده که موکل مبایعه نامه را از دست داده و صرفا آثار بیع را به طور ضعیف داشته است ، به عنوان مثال پرداخت ثمن و عدم وجود رابطه و مراودات مالی فی مابین و چند عامل دیگر …

عالم ثبوت و اثبات

پیش از شرح موضوع دادنامه به طور خلاصه لازم به توضیح است که در عالم حقوق دو فضا وجود دارد عالم ثبوت و عالم اثبات ، با این شرح که در عالم ثبوت ممکن است اقدامی حقوقی واقع شده و حقی ایجاد شده باشد و آثاری بر آن بار شود ولی این اقدامات و آثار می بایست در عالم ثبوت با ادله اثبات دعوا ثابت شود.

همانطور که در فرض پرونده حاضر معامله ای واقع شده بوده ولی مبایعه نامه که حاکی از خرید و فروش باشد در ید موکل نبوده لذا اثبات وقوع بیع و نهایتا اقاله بیع ( توافق طرفیت بر برهم زدن معامله ) بسیار مشکل بوده.

به هر روی در پرونده حاضر خوانده محترم به طور کل نفس معامله را نیز منکر شده بود چرا که خدرو به دلیل عیب تحویل ایشان شده بود و در واقع معامله اقاله ( به خواست طرفین منحل ) شده بود ولی در قبال ادله ارایه شده ادعای ایشان تاب برابری نداشته و نهایتا مستند به مواد ۱۲۵۷ ، ۱۲۵۸ ، ۲۱۹ ، ۲۲۰ ، ۲۸۳ ، ۲۸۴ ، ۲۸۵ ، ۱۹۴ ، ۱۹۸ ، ۱۹۹ ، ۲۴۱ ، ۵۱۵ ، ۵۱۹ ، ۵۲۲ قانون مدنی  رای به نفع موکل بر اساس قبول بیع و نهایتا اقاله صادر و خوانده محترم محکوم به پرداخت مبلغ دریافتی می شود.

دادنامه اقاله خودرو BMW بدون داشتن مبایعه نامه و اثبات بیع

دادنامه اقاله خودرو BMW بدون داشتن مبایعه نامه و اثبات بیع

آرش علیزاده نیری وکیل پایه یک دادگستری

آرش علیزاده نیری وکیل پایه یک دادگستری

نمونه دادنامه اقاله بیع خودرو

نمونه دادنامه اقاله بیع خودرو

 

تعیین وقت مشاوره با هماهنگی قبلی

جهت اخذ مشاوره در مورد این موضوع با ما تماس بگیرید

تلفن همراه : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵

تلفن ثابت : ۸۸۰۷۱۵۱۹

آرش علیزاده نیری

وکیل پایه یک دادگستری

وکیل دعاوی حقوقی

عضو کانون وکلای دادگستری مرکز ( تهران )

1402/10/29/۰ دیدگاه /توسط Arash
https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2024/01/140268100066111221_0-1.jpg 1131 800 Arash https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2025/04/logo.png Arash2024-01-19 11:17:282024-01-19 11:29:27دادنامه اقاله خودرو BMW بدون داشتن مبایعه نامه و اثبات بیع
املاک, دادنامه

مطالبه وجه التزام عدم تنظیم سند رسمی

مطالبه وجه التزام عدم تنظیم سند رسمی ، در صورت تغییر در توافقات قراردادی و عدم درج تضمینات سابق ( وجه التزام قراردادی ) وجه التزام قابل دریافت نخواهد بود.

وجه التزام چیست ؟

وجه التزام به طور ساده و خلاصه شرطی است که در صورت تخلف و تاخیر در اجرای تعهدات هر یک از طرفین ( در صورت تصریح ) می بایست به نفع طرف دیگر بابت جبران خسارت پرداخت شود که عموما در قرارداد ها جهت جلوگیری از تخلف احتمالی بدون ضمانت اجرای طرفین جهت پایبندی بیشتر اطراف قرارداد درج می گردد.

 

مطالبه وجه التزام عدم تنظیم سند رسمی

معاملات املاک همیشه از چالشی ترین معاملات است چرا که بعضا افراد با تمام سرمایه خود اقدام به خرید یک واحد مسکونی می نمایند و با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی در صورت بروز اشکال در معامله شایددیگر امکان جبران وضعیت وجود نداشته باشد.

یکی از مهمترین موضوعاتی که بعضا پیش می آید تلقی اشتباه از شروط و شرایط حاکم بر قرارداد است.

به عنوان مثال در خصوص وجه التزام عدم تنظیم سند رسمی باید دانست که در صورت حصول توافقات بعدی در  زمان تعیین وقت مجدد می بایست جمله تمامی نعهدات و شرایط قرارداد اصلی به این الحاقیه نیز تسری خواهد داشت را درج نمود، چرا که مطابق با ماده ۲۹۲ قانون مدنی با تغییر زمان تنظیم سند رسمی تبدیل تعهد واقع شده و تضمینات سابق قرارداد ( وجه التزام ) به تعهد جدید تعلق نخواهد گرفت و قابل مطالبه نخواهد بود .

لذا همیشه توصیه می گردد در زمان انجام معاملات جهت جلوگیزی از ورود ضرر با وکیل متخصص ملکی مشاوره نمایید.

نمونه دادنامه عدم امکان مطالبه وجه التزام قراردادی به دلیل تبدیل تعهد سابق با تغییر زمان حضور در دفتر اسناد رسمی و تنظیم سند رسمی

وکیل پایه یک دادگستری دعاوی ملکی

وکیل پایه یک دادگستری دعاوی ملکی

عدم سرایت تضمینات سابق به تعهد جدید

عدم سرایت تضمینات سابق به تعهد جدید

 

تعیین وقت مشاوره با هماهنگی قبلی

جهت اخذ مشاوره در مورد این موضوع با ما تماس بگیرید

تلفن همراه : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵

تلفن ثابت : ۸۸۰۷۱۵۱۹

آرش علیزاده نیری

وکیل پایه یک دادگستری

وکیل دعاوی ملکی

عضو کانون وکلای دادگستری مرکز ( تهران )

1402/09/24/۰ دیدگاه /توسط Arash
https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2023/12/property-law.jpg 1280 1920 Arash https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2025/04/logo.png Arash2023-12-15 12:30:152023-12-29 15:06:45مطالبه وجه التزام عدم تنظیم سند رسمی
دادنامه

دادنامه برائت شرب خمر

دادنامه برائت شرب خمر ، در صورتی که با تست الکل مشخص شود که میزان الکل خون از حد محاز بالاتر است لزوما به معنی محکوم شدن فرد نیست.

تعریف شرب خمر

مطابق با ماده ۲۶۴ قانون مجازات اسلامی ” مصرف مسکر از قبیل خوردن، تزریق و تدخین آن کم باشد یا زیاد، جامد باشد یا مایع، مست کند یا نکند، خالص باشد یا مخلوط به گونه ای که آن را از مسکر بودن خارج نکند “، موجب حد است.
تبصره- خوردن فقاع (آب جو مسکر) موجب حد است هر چند مستی نیاورد.

حسب ماده ۲۶۵ قانون مرقوم ” حد مصرف مسکر، هشتاد ضربه شلاق است. “

مجازات مصرف مسکر مطابق با ماده ۲۶۶ قانون مجازات اسلامی صرفا برای مسلمانان است ولی در صورتی که غیر مسلمان تظاهر به مصرف مسکر نماید محکوم به حد می شود.

 

دادنامه برائت شرب خمر

دادنامه برائت شرب خمر

 

نحوه اثبات شرب خمر

شرب خمر با اقرار نزد قاضی اثبات می شود لذا در صورتی که اقرار نزد افرادی غیر از قاضی دادگاه واقع شود مانند ( بازپرس ، قاضی کشیک و یا افسر راهور ) از موجبات اثبات جرم و موجب حد نخواهد بود.

همچنین با استناد به قاعده درآ ” ماده ۱۲۰– هرگاه وقوع جرم یا برخی از شرایط آن و یا هریک از شرایط مسؤولیت کیفری مورد شبهه یا تردید قرار گیرد و دلیلی بر نفی آن یافت نشود حسب مورد جرم یا شرط مذکور ثابت نمی شود.
ماده ۱۲۱- در جرائم موجب حد به استثنای محاربه، افساد فیالارض، سرقت و قذف، به صرف وجود شبهه یا تردید و بدون نیاز به تحصیل دلیل، حسب مورد جرم یا شرط مذکور ثابت نمی شود. ” لذا به صرف شبهه در مصرف مسکر و سایر شرایط بدون تحصیل دلیل جرم شرب خمر اثبات نمی شود.

نتیجه پرونده شرب خمر

در پرونده حاضر با توجه به اینکه متهم در تمام مراحل از تست الکل توسط پلیس راهور تا حضور نزد دادگاه محترم استعمال مشروبات الکلی را انکار نموده و قاضی محترم دادگاه کیفری ۲ نیز این اقرار را مقرون به واقع دانسته و با جاری نمودن قاعده درآ  و اصل برایت مندرج در قانون اساسی رای بر برایت متهم صادر نموده .

 

 

دادنامه برایت شرب خمر

دادنامه برایت شرب خمر

 

تعیین وقت مشاوره با هماهنگی قبلی

جهت اخذ مشاوره در مورد این موضوع با ما تماس بگیرید

تلفن همراه : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵

تلفن ثابت : ۸۸۰۷۱۵۱۹

آرش علیزاده نیری

وکیل پایه یک دادگستری

عضو کانون وکلای دادگستری مرکز ( تهران )

1402/07/18/۰ دیدگاه /توسط Arash
https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2023/10/alcohol.jpg 447 800 Arash https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2025/04/logo.png Arash2023-10-10 11:34:292023-10-16 21:18:10دادنامه برائت شرب خمر
قوانین

قانون جدید دیوان عدالت اداری

قانون جدید دیوان عدالت اداری (مصوب ۱۳۹۰,۰۹,۲۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی)

مطابق قانون اصلاح قانون تشکیلات و آیین‌دادرسی دیوان عدالت اداری (مصوب ۱۰/۲/۱۴۰۲)، عنوان «قانون تشکیلات و آیین‌دادرسی دیوان عدالت اداری» مصوب ۲۲/۹/۱۳۹۰ به «قانون دیوان عدالت اداری» اصلاح می‌شود.

قانون جدید دیوان عدالت اداری - آرش علیزاده نیری

قانون جدید دیوان عدالت اداری – آرش علیزاده نیری

قانون دیوان عدالت اداری

بخش اول- تشکیلات

ماده ۱- در اجرای اصل یکصد و هفتاد و سوم (۱۷۳) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به منظور رسیدگی به شکایات، تظلّمات و اعتراضات مردم نسبت به مأموران، واحدها و آیین نامه‌های دولتی خلاف قانون یا شرع یا خارج از حدود اختیارات مقام تصویب کننده، دیوان عدالت اداری که در این قانون به اختصار «دیوان» نامیده می‌شود زیرنظر رئیس قوه قضائیه تشکیل می‌گردد.

ماده ۲ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ دیوان در تهران مستقر است و متشکل از شعب بدوی، تجدیدنظر، هیأت عمومی و هیأتهای تخصصی می‌باشد. تشکیلات قضائی، اداری و تعداد شعب دیوان و سازماندهی آنها در قالب معاونت‌های تخصصی با تصویب رئیس قوه قضائیه تعیین می‌شود.

تبصره- رئیس دیوان عدالت اداری می‌تواند پیشنهادات خود را به رئیس قوه قضائیه ارائه نماید.

ماده ۳- هر شعبه بدوی دیوان از یک رئیس یا دادرس علی البدل و هر شعبه تجدیدنظر از یک رئیس و دو مستشار تشکیل می‌شود. شعبه تجدیدنظر با حضور دو عضو رسمیت می‌یابد و ملاک صدور رأی، نظر اکثریت است. آراء شعب تجدیدنظر دیوان قطعی است.

تبصره ۱ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ چنانچه جلسه شعبه تجدیدنظر با حضور دو عضو رسمیت یابد و هنگام صدور رأی اختلاف نظر حاصل شود، یک عضو مستشار توسط رئیس دیوان به آنان اضافه می‌شود.در صورت عدم حضور رئیس شعبه تجدیدنظر، اداره شعبه به عهده عضو مستشاری است که سابقه قضائی بیشتری دارد.

تبصره ۲ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ شکایات و اعتراضات اشخاص حقیقی و حقوقی اعم از عمومی و خصوصی از آراء و تصمیمات مراجع اختصاصی اداری موضوع بند (۲) ماده (۱۰) این قانون مستقیماً در شعب تجدیدنظر مطرح و مورد رسیدگی قرار می‌گیرد، رأی صادره قطعی است. سایر شکایات و اعتراضات در شعب بدوی رسیدگی می‌شود. پس از لازم‌ الاجرا ‌شدن این قانون پرونده‌های موجود در شعب بدوی و تجدیدنظر مطابق صلاحیت زمان ثبت دادخواست رسیدگی می‌شود.

تبصره ۳ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ مقصود از مراجع اختصاصی اداری کلیه مراجع و هیأتهایی است که به‌ موجب قوانین و مقررات قانونی، خارج از مراجع قضائی تشکیل می‌‌شوند و اقدام به رسیدگی به اختلافات، تخلفات و شکایاتی می‌‌کنند که در صلاحیت آنها قرار داده شده است؛ نظیر هیأتهای رسیدگی به تخلفات اداری، کمیسیون‌های مواد (۹۹) و (۱۰۰) قانون شهرداری مصوب ۱۱ /۴ /۱۳۳۴ با اصلاحات و الحاقات بعدی، هیأتهای حل اختلاف مالیاتی، هیأتهای حل اختلاف کارگر و کارفرما و کمیسیون‌ها و هیأتهایی که به موجب قوانین و مقررات قانونی تشخیص موضوعاتی از قبیل صلاحیت‌های علمی، تخصصی، امنیتی و گزینشی به عهده آنها واگذار شده باشد.

ماده ۴- قضات دیوان با حکم رئیس قوه قضائیه منصوب می‌شوند و باید دارای هفت سال سابقه کار قضائی باشند. رئیس دیوان عدالت اداری می‌تواند قضات واجد شرایط را به رئیس قوه قضائیه پیشنهاد نماید.

تبصره (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ وجود شرط سابقه مذکور در این ماده در خصوص قضات و یا حائزین منصب قضا که مطابق مقررات استخدامی قضات جذب می‌شوند و دارای مدرک دکترای حقوق با اولویت حقوق عمومی و سایر گرایش‌‌های مورد نیاز دیوان می‌باشند، الزامی نیست و حسب مورد پس از گذراندن دوره‌های کارآموزی عمومی و تخصصی متناسب با صلاحیت و وظایف دیوان عدالت اداری، با ابلاغ رئیس قوه قضائیه به سمت دادرس علی البدل دیوان عدالت اداری منصوب می‌شوند. چگونگی جذب و نحوه و مدت کار‌آموزی عمومی و تخصصی آنها بر اساس دستورالعملی است که به ‌تصویب رئیس قوه قضائیه می‌‌رسد. رئیس دیوان عدالت اداری می‌تواند پیشنهادات خود را در این خصوص به رئیس قوه قضائیه ارائه کند.

ماده ۵ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ رئیس دیوان با رعایت شرایط مذکور در ماده (۴) علاوه بر ریاست اداری و نظارت بر کلیه قسمتهای دیوان، ریاست شعبه اول تجدید نظر دیوان را نیز برعهده دارد و می‌‌تواند از بین معاونین قضائی یک نفر را به‌عنوان معاون اول انتخاب نماید.

تبصره (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ رئیس دیوان می‌تواند وظایف و اختیارات خود، به غیر از اختیارات خاص موضوع مواد (۲)، (۴)، (۷)، (۱۹)، (۴۷)، (۷۹) و (۸۴)، تبصره (۲) ماده (۸۵)، مواد (۸۷)، (۹۱) و(۱۲۰) این قانون را، حسب مورد در امور قضائی به معاونین قضائی و در امور غیرقضائی به هر یک از معاونین خود تفویض نماید.

ماده ۶- به منظور تسهیل در دسترسی مردم به خدمات دیوان، دفاتر اداری دیوان در محل دادگستری یا دفاتر بازرسی کل کشور در هر یک از مراکز استانها تأسیس می‌گردد. این دفاتر وظایف زیر را به عهده دارند:
الف- راهنمایی و ارشاد مراجعان
ب- پذیرش و ثبت دادخواستها و درخواستهای شاکیان
پ- ابلاغ نسخه دوم شکایات یا آراء صادر شده از سوی دیوان در حوزه آن دفتر که از طریق نمابر یا پست الکترونیکی یا به هر طریق دیگری از دیوان دریافت کرده اند.
ت- انجام دستورات واحد اجرای احکام دیوان در حوزه مربوط به آن دفتر

تبصره (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورت ارائه الکترونیکی خدمات مذکور به مردم و ‌‌دستگاه‌های اجرائی به نحوی که با تشخیص رئیس قوه قضائیه وجود این دفاتر در برخی از استانها ضرورت نداشته باشد، دفتر منحل و کارکنان شاغل آن در صورت تمایل به دیوان عدالت اداری در تهران و در غیر این صورت به دادگستری محل، منتقل می‌گردند. رئیس دیوان عدالت اداری می‌تواند پیشنهادات خود را در این خصوص به رئیس قوه قضائیه ارائه کند.

ماده ۷ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ دیوان می‌تواند جهت اعلام نظر در امور تخصصی، حسب مورد از کارشناسانی در رشته‌های مختلف که دارای مدرک کارشناسی با حداقل ده سال سابقه یا دارای حداقل مدرک کارشناسی ارشد با حداقل پنج سال سابقه در رشته مورد نیاز می‌باشند، بدون ایجاد تعهد استخدامی استفاده نماید. آیین نامه نحوه بکارگیری و پرداخت حق الزحمه این افراد ظرف شش ماه پس از ابلاغ این قانون به ‌تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد. رئیس دیوان عدالت اداری می‌تواند پیشنهادات خود را در این خصوص به رئیس قوه قضائیه ارائه کند.

تبصره (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ چنانچه به تشخیص رئیس دیوان، موضوعات جدیدی مطرح و مورد شکایت قرار گیرد که پیش بینی می‌شود اشخاص متعدد دیگری نیز شکایت مشابه آن را مطرح نمایند یا دارای ابعاد گسترده اداری یا اجتماعی می‌باشد؛ موضوع همزمان با ارجاع به شعب، به گروهی از کارشناسان متخصص یا هیأت تخصصی مربوط جهت بررسی مقدماتی و ارائه نظریه مشورتی ارجاع می‌شود تا حداکثر ظرف یک ماه اعلام نظر نمایند و شعب رسیدگی کننده با ملاحظه نظریه مشورتی مذکور نسبت به صدور رأی اقدام کنند. عدم اعلام نظریه مشورتی در مهلت مقرر مانع از صدور رأی پس از خاتمه مهلت نیست.

ماده ۸ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری متشکل از رئیس، معاونین قضائی، رؤسای هیأتهای تخصصی و رؤسا و مستشاران شعب تجدید نظر و رؤسای شعب بدوی می‌باشد که با حضور دوسوم اعضاء و به ریاست رئیس دیوان یا یکی از معاونین قضائی با انتخاب رئیس دیوان رسمیت می‌یابد و ملاک صدور رأی در آن، نظر اکثریت اعضای حاضر می‌باشد. در رسیدگی به موارد موضوع مواد (۸۹) و (۹۰) این قانون، قضات صادرکننده دادنامه‌ها با داشتن حق رأی می‌توانند در جلسات هیأت عمومی شرکت نمایند.

تبصره (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ سایر قضات دیوان و یا کارشناسان امر حسب مورد با دعوت رئیس دیوان یا رئیس هیأت تخصصی، بدون داشتن حق رأی می‌توانند در جلسات هیأت عمومی یا هیأت تخصصی شرکت کنند و در صورت لزوم نظرات خود را ارائه نمایند.

ماده ۹- واحد اجرای احکام دیوان زیرنظر رئیس دیوان یا معاون وی، انجام وظیفه می‌نماید که از تعداد کافی، دادرس اجرای احکام، مدیر دفتر و کارمند برخوردار است.

تبصره (منسوخه ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ برای دادرسان اجرای احکام، داشتن حداقل ده سال سابقه قضائی و یا پنج سال سابقه قضائی با داشتن مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا در رشته‌های حقوق و الهیات (گرایش فقه ومبانی حقوق اسلامی) یا همتراز حوزوی آن لازم است.

بخش دوم- آیین‌ دادرسی
فصل اول- صلاحیت

ماده ۱۰- صلاحیت و حدود اختیارات دیوان به قرار زیر است:
۱- رسیدگی به شکایات و تظلّمات و اعتراضات اشخاص حقیقی یا حقوقی از:
الف- تصمیمات و اقدامات واحدهای دولتی اعم از وزارتخانه‌ها و سازمانها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و شهرداری‌ها و سازمان تأمین اجتماعی و تشکیلات و نهادهای انقلابی و مؤسسات وابسته به آنها
ب- تصمیمات و اقدامات مأموران واحدهای مذکور در بند «الف» در امور راجع به وظایف آنها
۲- رسیدگی به اعتراضات و شکایات از آراء و تصمیمات قطعی هیأتهای رسیدگی به تخلفات اداری و کمیسیون هایی مانند کمیسیون‌های مالیاتی، هیأت حل اختلاف کارگر و کارفرما، کمیسیون موضوع ماده (۱۰۰) قانون شهرداری‌ها منحصراً از حیث نقض قوانین و مقررات یا مخالفت با آنها
۳- رسیدگی به شکایات قضات و مشمولان قانون مدیریت خدمات کشوری و سایر مستخدمان واحدها و مؤسسات مذکور در بند (۱) و مستخدمان مؤسساتی که شمول این قانون نسبت به آنها محتاج ذکر نام است اعم از لشکری و کشوری از حیث تضییع حقوق استخدامی

تبصره ۱ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ رسیدگی به دعاوی مطالبه خسارت در صلاحیت دادگاه عمومی است. لیکن در مواردی که مطالبه خسارت ناشی از تخلف در اجرای وظایف قانونی و اختصاصی یا ترک فعل از انجام وظایف مذکور از سوی واحدهای دولتی یا ‌‌دستگاه‌های مذکور در بندهای (۱) و (۲) این ماده و مأموران واحدها و ‌‌دستگاه‌های یاد شده باشد، موضوع در دیوان عدالت اداری مطرح و شعبه دیوان ضمن رسیدگی به احراز وقوع تخلف نسبت به اصل مطالبه خسارت و تعیین خسارت وارده، اقدام و حکم مقتضی صادر می‌نماید.

تبصره ۲- تصمیمات و آراء دادگاه‌ها و سایر مراجع قضائی دادگستری و نظامی و دادگاه‌های انتظامی قضات دادگستری و نیروهای مسلح قابل شکایت در دیوان عدالت اداری نمی باشد.

تبصره ۳ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)- رسیدگی به شکایات و اعتراضات اشخاص حقیقی و حقوقی از وقوع تخلف و عدم رعایت قوانین و مقررات در مراحل انعقاد قرارداد توسط ‌‌دستگاه‌های اجرائی در صلاحیت شعب دیوان عدالت اداری است، لیکن رسیدگی به دعاوی ناشی از اجرای قرارداد فی ما بین طرفین در صلاحیت دیوان نیست.

ماده ۱۱- در صورتی که تصمیمات و اقدامات موضوع شکایت، موجب تضییع حقوق اشخاص شده باشد، شعبه رسیدگی کننده، حکم بر نقض رأی یا لغو اثر از تصمیم و اقدام مورد شکایت یا الزام طرف شکایت به اعاده حقوق تضییع شده، صادر می‌نماید.

تبصره (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ پس از صدور حکم و قطعیت آن بر اساس این ماده، مرجع محکومٌ علیه علاوه بر اجرای حکم، مکلف است در موارد مشابهی که با حکم صادره وحدت موضوع دارد، مفاد حکم صادره را در تصمیمات و اقدامات بعدی خود رعایت کند، مشروط بر اینکه با تشخیص رئیس دیوان، رأی معارض قطعی با آن، توسط همان شعبه یا شعب دیگر صادر نشده باشد.

ماده ۱۲- حدود صلاحیت و وظایف هیأت عمومی دیوان به شرح زیر است:
۱- رسیدگی به شکایات، تظلّمات و اعتراضات اشخاص حقیقی یا حقوقی از آیین نامه‌ها و سایر نظامات و مقررات دولتی و شهرداری‌ها و مؤسسات عمومی غیردولتی در مواردی که مقررات مذکور به علت مغایرت با شرع یا قانون و یا عدم صلاحیت مرجع مربوط یا تجاوز یا سوء استفاده از اختیارات یا تخلف در اجرای قوانین و مقررات یا خودداری از انجام وظایفی که موجب تضییع حقوق اشخاص می‌شود.
۲- صدور رأی وحدت رویه در موارد مشابه که آراء متعارض از شعب دیوان صادر شده باشد.
۳- صدور رأی ایجاد رویه که در موضوع واحد، آراء مشابه متعدد از شعب دیوان صادر شده باشد.

تبصره ۱(اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)- رسیدگی به تصمیمات قضائی قوه قضائیه و صرفاً آیین نامه‌ها، بخشنامه‌ها و تصمیمات رئیس قوه قضائیه و مصوبات و تصمیمات شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبرگان و شورای عالی امنیت ملی از شمول این ماده خارج است.

تبصره ۲ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ رسیدگی به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی در حوزه تحت صلاحیت این نهادها از شمول حکم این ماده خارج است، لیکن رسیدگی به مصوبات و تصمیمات زیرمجموعه‌های شوراهای مذکور از قبیل هیأت (کمیسیون)‌ها، کارگروه (کمیته)‌ها، شوراها و ستادها در صلاحیت دیوان عدالت اداری قرار می‌گیرد.

ماده ۱۳- اثر ابطال مصوبات از زمان صدور رأی هیأت عمومی است مگر در مورد مصوبات خلاف شرع یا در مواردی که به منظور جلوگیری از تضییع حقوق اشخاص، هیأت مذکور اثر آن را به زمان تصویب مصوبه مترتب نماید.

ماده ۱۴ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در موارد اختلاف در صلاحیت بین شعب بدوی و تجدید نظر، رأی شعبه تجدید نظر و در موارد اختلاف بین شعب و هیأت عمومی، نظر هیأت عمومی مُتّبع است.

تبصره (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ مرجع حل‌ اختلاف در صلاحیت بین شعب دیوان عدالت اداری و سایر مراجع قضائی، دیوان عالی کشور است. شعبه رسیدگی کننده در دیوان عالی کشور پس از اخذ نظر مشورتی نماینده قضائی رئیس دیوان که از بین قضات دیوان عدالت اداری انتخاب می‌شود، در موضوع، اتخاذ تصمیم می‌کند. نماینده مذکور مکلف است ظرف یک ماه از زمان درخواست، نظر مشورتی خود را اعلام کند. در صورت عدم اعلام نظر مشورتی، شعبه دیوان عالی کشور مجاز به اتخاذ تصمیم است.

ماده ۱۵ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ صدور حکم اصلاحی، رفع ابهام و اشکال، دستور اجرای حکم و هرگونه اقدامی که مستلزم تصمیم گیری مجدد است، به عهده شعبه صادرکننده رأی قطعی است.

فصل دوم- ترتیب رسیدگی

مبحث اول- رسیدگی در شعب بدوی

اول- دادخواست

ماده ۱۶- رسیدگی در شعب دیوان، مستلزم تقدیم دادخواست است. دادخواست باید به زبان فارسی روی برگه‌های مخصوص، تنظیم شود.

تبصره ۱ـ پرونده ‌ هایی که با صدور قرار عدم صلاحیت، از مراجع قضائی دیگر به دیوان ارسال می‌‌ شود، نیازی به تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی ندارد.

تبصره ۲- از زمان تصویب این قانون، مهلت تقدیم دادخواست، راجع به موارد موضوع بند (۲) ماده (۱۰) این قانون، برای اشخاص داخل کشور سه ماه و برای افراد مقیم خارج از کشور، شش ماه از تاریخ ابلاغ رأی یا تصمیم قطعی مرجع مربوط مطابق قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب (در امور مدنی) است. مراجع مربوط مکلفند در رأی یا تصمیم خود تصریح نمایند که رأی یا تصمیم آنها ظرف مدت مزبور در دیوان قابل اعتراض است. در مواردی که ابلاغ، واقعی نبوده و ذی‌نفع ادعای عدم اطلاع از آن را بنماید شعبه دیوان در ابتداء به موضوع ابلاغ رسیدگی می‌نماید. در مواردی که به موجب قانون سابق، اشخاصی قبلاً حق شکایت در مهلت بیشتری داشته‌‌اند مهلت مذکور، ملاک محاسبه است.

تبصره ۳ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ از تاریخ لازم‌ الاجرا شدن این قانون تصمیمات و اقدامات ‌دستگاه‌ها و مأمورین موضوع بندهای (۱) و (۳) ماده (۱۰) این قانون ظرف شش ماه از تاریخ ابلاغ به اشخاص مقیم داخل کشور و یک سال برای اشخاص مقیم خارج از کشور قابل شکایت در دیوان عدالت اداری است. در صورتی که احراز شود شخص ذی‌نفع، معاذیر قانونی یا شرعی داشته است، مدت زمان معذوریت به مهلت‌های مذکور در این تبصره، اضافه می‌شود.

تبصره ۴ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ ‌‌دستگاه‌ها و مأموران موضوع بندهای (۱) و (۳) ماده (۱۰) این قانون مکلفند هرگونه تصمیم و اقدام قطعی خود را که در مورد اشخاص ذی‌نفع اتخاد می‌نمایند، به آنها ابلاغ کنند. در مواردی که اشخاص ذی‌نفع تقاضای انجام امر اداری یا خودداری از انجام آن را از ‌‌دستگاه‌های مذکور دارند، ابتدا باید تقاضای خود را به دستگاه مربوط ارائه دهند و آن دستگاه مکلف است ضمن ثبت درخواست و ارائه رسید، حداکثر ظرف سه ماه به‌صورت کتبی پاسخ قطعی را (نفیاً یا اثباتاً) به ذی‌نفع ابلاغ نماید مگر اینکه در سایر قوانین ظرف زمانی معینی برای پاسخ گویی ‌‌دستگاه‌ها و مأموران مذکور مشخص شده باشد یا فوریت موضوع، اقتضای زمان کوتاه تری را داشته باشد.
چنانچه با انقضای مهلت مذکور، آن دستگا‌ه از ابلاغ پاسخ مقتضی خودداری نماید، ذی‌نفع می‌تواند با رعایت مواعد مذکور در تبصره (۳) این ماده از زمان انقضای مهلت پاسخ و معاذیر قانونی یا شرعی، در دیوان طرح شکایت کند.
عدم پاسخگویی و استنکاف از ثبت درخواست و ارائه رسید به اشخاص متقاضی، تخلف اداری محسوب می‌شود و چنانچه شاکی خواسته خود را از طریق اظهارنامه قانونی یا طرق قابل اثبات دیگری به دستگاه ذی ربط ارسال نموده باشد، مبدأ محاسبه مهلت مقرر از زمان وصول این درخواست می‌باشد.

تبصره ۵ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ تصمیمات و اقدامات ‌‌دستگاه‌ها و مأموران موضوع بندهای (۱) و (۳) ماده (۱۰) این قانون که قبل از لازم ‌الاجرا شدن این قانون به ذی‌نفع ابلاغ یا اعلام شده و یا وی به هر نحوی از آن اطلاع یافته و تا تاریخ مذکور نسبت به آن تصمیم یا اقدام در دیوان طرح شکایت ننموده است، ظرف شش ماه از تاریخ لازم ‌الاجرا شدن این قانون، قابل شکایت در دیوان می‌‌باشد. در صورتی که احراز شود شخص ذی‌نفع، معاذیر قانونی یا شرعی داشته است، مدت زمان معذوریت به مهلت مذکور در این تبصره، اضافه می‌شود.

ماده ۱۷- شعب دیوان به شکایتی رسیدگی می‌کنند که شخص ذی ‏نفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی وی، رسیدگی به شکایت را برابر قانون، درخواست کرده باشد.

تبصره ۱ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ دادستانی کل کشور، سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات کشور در حدود اختیارات قانونی خود، صلاحیت طرح شکایت نسبت به موضوعاتی که متضمن تضییع حقوق عمومی است و رسیدگی به آن برابر ماده (۱۰) این قانون در صلاحیت دیوان عدالت اداری قرار دارد را دارند. این مراجع از پرداخت هزینه‌ دادرسی معافند و حق تجدید نظرخواهی دارند و رسیدگی به شکایت مذکور با رعایت مصادیق اهم لازم الرعایه خارج از نوبت انجام می‌شود.

تبصره ۲ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ سازمان‌های مردم نهادی که موضوع فعالیت آنها طبق اساسنامه مربوط، در زمینه حمایت از حقوق عامه از قبیل امر به معروف و نهی از منکر و موضوعات محیط زیستی، منابع طبیعی، میراث فرهنگی، بهداشت عمومی و حمایت از حقوق شهروندی است، می‌توانند در‌ خصوص موضوعات تخصصی مرتبط با فعالیت خود، نسبت به غیرقانونی بودن تصمیمات و اقدامات یا خودداری از انجام وظیفه مقامات و مراجع موضوع ماده (۱۰) این قانون که متضمن تضییع حقوق عمومی است در دیوان طرح شکایت کنند و حق تجدید نظرخواهی دارند.

ماده ۱۸- دادخواست باید حاوی نکات زیر باشد:
الف- مشخصات شاکی
۱- نام و نام خانوادگی، نام پدر، تاریخ تولد، کد ملی، شغل، تابعیت و اقامتگاه برای اشخاص حقیقی
۲- نام، شماره ثبت، اقامتگاه اصلی و شماره تلفن تماس برای اشخاص حقوقی
ب- مشخصات طرف شکایت
۱- نام و نام خانوادگی، سمت و نشانی دقیق محل کار مأمور دولت درصورت امکان
۲- نام کامل ‌‌دستگاه‌های موضوع ماده (۱۰) این قانون
پ- نام و نام خانوادگی و اقامتگاه وکیل یا قائم مقام و یا نماینده قانونی شاکی، در صورت تقدیم دادخواست توسط آنان
ت- موضوع شکایت و خواسته
ث- شرح شکایت
ج- مدارک و دلایل مورد استناد
چ- امضاء یا اثر انگشت شاکی یا وکیل یا قائم مقام و یا نماینده قانونی وی و یا امضاء و مهر شخص حقوقی ذیل دادخواست
ح- مدرک اثبات کننده سمت برای اشخاص حقوقی و نمایندگان قانونی

تبصره- شاکی می‌تواند علاوه بر نشانی پستی، نشانی پست الکترونیکی یا شماره تلفن همراه یا نمابر خود را به منظور ابلاغ اوراق اعلام نماید که در این صورت امر ابلاغ به یکی از طرق مزبور کافی است.

ماده ۱۹- هزینه دادرسی در شعب بدوی دیوان، یکصد هزار (۰۰۰ / ۱۰۰) ریال و در شعب تجدیدنظر دویست هزار (۰۰۰ / ۲۰۰) ریال است.

تبصره- مبلغ مذکور در این ماده به تناسب نرخ تورم اعلام شده به وسیله بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران هر سه سال یک بار به پیشنهاد رئیس دیوان و تأیید رئیس قوه قضائیه و تصویب هیأت وزیران قابل تعدیل می‌باشد.

ماده ۲۰- شـاکی باید رونوشـت یا تصویر خـوانا و گواهـی شده اسناد و مدارک مورد استناد خود را پیوست دادخواست نماید.

تبصره ۱- تصویر یا رونوشت مدارک باید به وسیله دبیرخانه و یا دفاتر شعب دیوان و یا دفاتر اداری مستقر در مراکز استانها و یا دفاتر دادگاه‌های عمومی، دفاتر اسناد رسمی، وکیل شاکی یا واحدهای دولتی و عمومی تصدیق شود. در صورتی که رونوشت یا تصویر سند، خارج از کشور تهیه شده باشد، مطابقت آن با اصل، باید در دفتر یکی از سفارتخانه‌ها یا کنسولگری‌ها و یا دفاتر نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران، گواهی شود.

تبصره ۲- در مواردی که تصدیق اسناد و مدارک مربوط به واحدهای دولتی و عمومی از سوی شاکی ممکن نباشد و یا این که اساساً شاکی نتواند تصویری از آنها ارائه نماید، دیوان مکلف به پذیرش دادخواست است و باید تصویر مصدق اسناد را از دستگاه مربوطه مطالبه نماید.

ماده ۲۱- در صورتی که سند به زبان فارسی نباشد، علاوه بر تصویر یا رونوشت گواهی شده، ترجمه گواهی شده آن نیز باید پیوست شود. صحت ترجمه و مطابقت تصویر یا رونوشت با اصل، باید به وسیله مترجمان رسمی یا سفارتخانه‌ها یا کنسولگری‌ها و یا دفاتر نمایندگی‏‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، گواهی شود.

ماده ۲۲- هرگاه دادخواست توسط وکیل یا قائم مقام و یا نماینده قانونی شاکی تقدیم شده باشد، باید تصویر یا رونوشت گواهی شده سند مثبِت سمت دادخواست دهنده نیز ضمیمه گردد.

ماده ۲۳ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ دادخواست و ضمائم آن باید به تعداد طرف شکایت به اضافه یک نسخه تهیه شود. پذیرش دادخواست در شعب بدوی، تجدید نظر و هیأت عمومی دیوان به یکی از روشهای زیر امکان پذیر است:
۱- ثبت از طریق سامانه‌های الکترونیکی قضائی
۲- ثبت در دفاتر استانی دیوان
۳- ثبت در دبیرخانه مرکزی دیوان
تاریخ ثبت دادخواست در هر یک از مراجع مذکور تاریخ تقدیم دادخواست است.

تبصره (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ دیوان می‌تواند در ارائه خدمات قضائی در تمام مراحل اعم از پذیرش دادخواست، تبادل لوایح، رسیدگی و صدور رأی و ابلاغ و اجرای احکام از مقررات حاکم بر رسیدگی الکترونیکی موضوع ماده (۶۵۵) قانون آیین دادرسی کیفری الحاقی مصوب ۸ /۷ /۱۳۹۳ و سایر قوانین و مقررات مربوط استفاده نماید. در این موارد مراجع رسیدگی کننده در دیوان ترتیبات مقرر در رسیدگی الکترونیکی را ملاک عمل قرار می‌دهند.

ماده ۲۴- دبیرخانه دیوان یا دفاتر اداری آن مستقر در مراکز استانها مکلفند دادخواستهای واصل شده را به ترتیب وصول، ثبت نموده و رسیدی مشتمل بر شماره و تاریخ ثبت، نام شاکی و طرف شکایت، به شاکی، وکیل یا قائم مقام و یا نماینده قانونی وی، تسلیم کنند.

ماده ۲۵- دبیرخانه دیوان مکلف است قبل از ارسال پرونده جهت ارجاع با مراجعه به سوابق امر، چنانچه موردی حاکی از طرح قبلی شکایت وجود داشته باشد، مشخصات آن را به برگه دادخواست ضمیمه نماید.

ماده ۲۶- دادخواست ـهای ثبت شده، توسط رئیس دیوان یا معاون وی به شعبه ارجاع می‌‏شود.

ماده ۲۷- چنانچه دادخواست، فاقد نام و نام خانوادگی شاکی یا اقامتگاه وی باشد، به موجب قرار مدیر دفتر شعبه، رد می‌شود. این قرار قطعی است، ولی صدور آن، مانع طرح مجدد شکایت نیست. چنانچه طرح دعوای مجدد مستلزم رعایت زمان مشخص باشد از زمان اطلاع محاسبه می‌شود.

ماده ۲۸ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ بجز موارد مذکور در ماده (۲۷) این قانون چنانچه دادخواست از جهت شرایط مقرر در مواد (۱۸) تا (۲۳) این قانون نقص داشته باشد، مدیر‌دفتر شعبه ظرف دو روز نقایص دادخواست را طی اخطاریه‌ ای به طور مستقیم یا از طریق دفاتر مستقر در مراکز استان‌ها یا ابلاغ الکتـرونیکی به شـاکی اعلام می‌‌کند. شاکی از تاریخ ابلاغ اخطاریه ده روز فرصت رفع نقص دارد و چنانچه در مهلت مذکور اقدام به رفع نقص ننماید، دادخواست به‌ موجب قرار مدیر دفتر یا جانشین او رد می‌‌شود. چنانچه احراز شود شاکی معاذیر قانونی یا شرعی داشته، مدت معذوریت به مواعد مقرر در این ماده، اضافه می‌شود. این قرار ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در همان شعبه دیوان است. رسیدگی به اعتراض به قرار رد دادخواست در شعبه مربوط به عمل می‌‌آید. پس از صدور رأی توسط قاضی شعبه، مراتب توسط مدیر دفتر شعبه به معترض ابلاغ می‌‌شود. این رأی قطعی است ولی رد دادخواست مانع از طرح مجدد شکایت نیست. چنانچه طرح شکایت مجدد مستلزم رعایت زمان مشخص باشد، باقیمانده مهلت مقرر، حسب مورد، از زمان قطعیت قرار مدیر دفتر یا ابلاغ رأی قاضی، محاسبه می‌شود.

ماده ۲۹- پس از ارجاع دادخواست به شعبه، مدیر دفتر شعبه آن را پس از تکمیل بلافاصله در اختیار قاضی شعبه قرار می‌دهد. قاضی شعبه دیوان در صورت احراز صلاحیت و کامل بودن پرونده، آن را با صدور دستور ارسال یک نسخه از دادخواست و ضمائم آن به طرف شکایت، به دفتر اعاده می‌کند تا پس از ابلاغ دادخواست و ضمائم آن به طرف شکایت، در جریان رسیدگی قرار گیرد.

تبصره (منسوخه ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ چنانچه پرونده ای مشمول تبصره ماده (۹۰) این قانون باشد، شعبه دیوان خارج از نوبت و بدون ابلاغ دادخواست و ضمائم آن به طرف شکایت، به آن رسیدگی و رأی صادر می‌نماید.

ماده ۳۰- طرف شکایت موظف است ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ، نسبت به ارسال پاسخ اقدام کند. عدم وصول پاسخ، مانع رسیدگی نیست و شعبه با توجه به مدارک موجود، به پرونده رسیدگی و مبادرت به صدور رأی می‌نماید.

تبصره- در صورتی که طرف شکایت بدون عذر موجه از دادن پاسخ در موعد مقرر در این ماده خودداری نماید شعبه رسیدگی کننده، متخلف را به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمت محکوم می‌نماید. این حکم ظرف بیست روز قابل تجدیدنظر در شعب تجدیدنظر است.

ماده ۳۱ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ اگر به موجب یک دادخواست شکایات متعددی اقامه شود که با یکدیگر ارتباط نداشته باشند و شعبه نتواند ضمن یک دادرسی به آنها رسیدگی کند، ظرف پنج روز لزوم تفکیک دادخواست را طی اخطاریه ‌ای به شـاکی یا شاکیان اعلام می‌کند. شاکی یا شاکیان از تاریخ ابلاغ اخطاریه ده روز فرصت تفکیک یا تعیین موضوع را دارند.
در صورت عدم تفکیک یا تعیین موضوع مورد شکایت، مدیر دفتر شعبه با رعایت شرایط مذکور در ماده (۲۸) این قانون قرار رد دادخواست صادر می‌‌کند. قرار رد صادره مانع از طرح مجدد شکایت نیست. چنانچه طرح شکایت مجدد مستلزم رعایت زمان مشخص باشد، باقیمانده مهلت مقرر، از زمان ابلاغ قرار مدیر دفتر، محاسبه می‌شود.

ماده ۳۲- چنانچه اشخاص متعدد، شکایت‌های خود را به موجب یک دادخواست مطرح نمایند، در صورتی که شکایات مزبور منشأ و مبنای واحد داشته باشد، شعبه دیوان نسبت به همه موارد ضمن یک دادرسی، اتخاذ تصمیم می‌نماید. در غیر این صورت، مطابق مفاد ماده قبل موارد به تفکیک و جداگانه رسیدگی می‌شود.

تبصره- شاکیان در صورتی که بیش از پنج نفر باشند، می‌توانند در دادخواست، نماینده ای را از میان خود جهت امر ابلاغ و اخطار، به شعبه دیوان معرفی نمایند.

ماده ۳۳- موضوع شکایت و خواسته باید صریح و منجز باشد. در صورت وجود ابهام به تشخیص شعبه، مراتب طی اخطاریه ای به شاکی اعلام می‌گردد و شاکی مکلف است ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ اخطاریه، نسبت به رفع ابهام اقدام کند. در غیر این صورت، شعبه نسبت به قسمت مبهم، قرار ابطال دادخواست صادر می‌نماید.

دوم- دستور موقت

ماده ۳۴ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورتی که شاکی ضمن طرح شکایت خود یا پس از آن مدعی شود که به جهات مذکور در ماده (۱۲) این قانون اقدامات یا تصمیمات یا آرای قطعی یا خودداری از انجام وظیفه از سوی طرف شکایت سبب ورود خسارتی می‌گردد که جبران آن غیرممکن یا مُتعسِّر است، می‌‌تواند تقاضای صدور دستور موقت کند. درخواست صدور دستور موقت پس از طرح شکایت اصلی تا قبل از صدور رأی امکان پذیر است و این درخواست مستلزم پرداخت هزینه دادرسی و پرداخت خسارات احتمالی نیست.

ماده ۳۵ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ مرجع رسیدگی به تقاضای صدور دستور موقت، شعبه‌ ای است که به اصل شکایت رسیدگی می‌کند و مرجع رسیدگی ‌کننده طی دادرسی فوری، در صورت احراز ضرورت و فوریت موضوع، بر حسب مورد، دستور موقت مبنی بر توقف اجرای اقدامات، تصمیمات و آرای مورد شکایت یا انجام وظیفه، صادر می‌کند.

تبصره ۱ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ دستور موقت تأثیری در اصل شکایت ندارد. در صورت ردّ شکایت یا صدور قرار سقوط شکایت یا صدور قرار ابطال یا رد دادخواست اصلی و یا حکم به عدم ابطال مصوبه و قطعیت رأی صادره، دستور موقت نیز لغو می‌شود.

تبصره ۲ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ اجرای دستور موقت صادره از شعب دیوان منوط به تأیید رئیس دیوان است که حداکثر ظرف یک هفته از زمان وصول باید نظر خود را اعلام نماید. درصورت عدم اظهار نظر در مهلت مذکور دستور موقت صادره لازم ‌الاجرا است.

ماده ۳۶ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در مواردی که ضمن دادخواست ابطال مصوبات موضوع ماده (۱۲) این قانون، تقاضای صدور دستور موقت شده باشد، رسیدگی و اتخاذ تصمیم در خصوص تقاضای مزبور با رئیس و در غیاب وی نائب رئیس هیأت تخصصی مربوط است. با صدور دستور موقت، پرونده در هیأت تخصصی و هیأت عمومی خارج از نوبت رسیدگی می‌شود.

ماده ۳۷- شعبه دیوان موظف است در صورت صدور دستور موقت، نسبت به اصل دعوی خارج از نوبت رسیدگی و رأی مقتضی صادر نماید.

تبصره- مدیر دفتر شعبه مکلف است پرونده را به فوریت به نظر شعبه برساند و شعبه موظف به اتخاذ تصمیم فوری است.

ماده ۳۸- در صورت صدور دستور موقت یا لغو آن، مفاد آن به طرفین و در صورت رد تقاضای صدور دستور موقت، مفاد آن به شاکی ابلاغ می‌شود. تقاضای صدور دستور موقت قبل از اتخاذ تصمیم شعبه، مانع اجرای تصمیمات قانونی موضوع ماده (۱۰) این قانون نیست.

ماده ۳۹ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ سازمانها، ادارات، هیأتها و مأموران طرف شکایت پس از صدور و ابلاغ دستور موقت، مکلفند طبق آن اقدام نمایند و در صورت استنکاف، مرجع صادرکننده دستور موقت، متخلف را به انفصال از خدمت به مدت شش ماه تا یک سال و جبران خسارت وارده محکوم می‌نماید. این حکم ظرف بیست روز قابل تجدید نظر در شعب تجدید نظر است.

ماده ۴۰ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورت حصول دلایلی مبنی بر عدم ضرورت ادامه اجرای دستور موقت، مرجع رسیدگی ‌کننده به اصل دعوا با موافقت رئیس دیوان نسبت به لغو آن اقدام می‌نماید.

سوم- رسیدگی و صدور رأی

ماده ۴۱- شعبه رسیدگی کننده می‌تواند هرگونه تحقیق یا اقدامی را که لازم بداند، انجام دهد یا آن را از ضابطان قوه قضائیه و مراجع اداری بخواهد و یا به سایر مراجع قضائی نیابت دهد. ضابطان و مراجع مزبور مکلفند ظرف مهلتی که شعبه دیوان تعیین می‌کند، تحقیقات و اقدامات خواسته شده را انجام دهند. تخلف از این ماده حسب مورد مستلزم مجازات اداری یا انتظامی است.

ماده ۴۲- در صورتی که محتوای شکایت و دادخواست مطروحه در شعبه دیوان، حاوی مطالبی علیه شخص ثالث نیز باشد، این امر مانع رسیدگی شعبه به پرونده نیست.

ماده ۴۳- شعبه دیوان می‌تواند هریک از طرفین دعوا را برای ادای توضیح دعوت نماید و در صورتی که شکایت از ادارات و واحدهای مذکور در ماده (۱۰) این قانون باشد، طرف شکایت مکلف به معرفی نماینده است.

تبصره ۱- در صورتی که شاکی پس از ابلاغ برای ادای توضیح حاضر نشود یا از ادای توضیحات مورد درخواست استنکاف کند، شعبه دیوان با ملاحظه دادخواست اولیه و لایحه دفاعیه طرف شکایت یا استماع اظهارات او، اتخاذ تصمیم می‌نماید و اگر اتخاذ تصمیم ماهوی بدون اخذ توضیح از شاکی ممکن نشود، قرار ابطال دادخواست صادر می‌گردد.

تبصره ۲- در صورتی ‌ که طرف شکایت، شخص حقیقی یا نماینده شخص حقوقی باشد و پس از احضار، بدون عذر موجه، از حضور جهت ادای توضیح خودداری کند، شعبه او را جلب می‌‌ نماید یا به انفصال موقت از خدمات دولتی به ‌ مدت یک ‌ ماه تا یک‌سال محکوم می‌‌ کند.

تبصره ۳- عدم تعیین نماینده توسط طرف شکایت یا عدم حضور شخص معرفی‌شده در مهلت اعلام شده از سوی شعبه دیوان، موجب انفصال موقت از خدمات دولتی از دو ماه تا یک ‌ سال است.

ماده ۴۴ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورت درخواست رئیس دیوان یا هر یک از شعب دیوان، کلیه واحدهای دولتی، شهرداری‌ها و سایر مؤسسات عمومی و مأموران آنها مکلفند ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ نسبت به ارسال اسناد و پرونده‌های مورد مطالبه اقدام نمایند و در صورتی که ارسال اسناد ممکن نباشد، دلایل آن را به دیوان اعلام کنند. در صورت موجه ندانستن دلایل توسط دیوان و مطالبه مجدد و امتناع از ارسال ظرف یک ماه، مستنکف، به حکم شعبه به انفصال موقت از خدمات دولتی از یک ماه تا یک سال یا کسر یک سوم حقوق و مزایا به مدت سه ماه تا یک سال محکوم می‌شود.این حکم ظرف بیست روز قابل تجدید نظر در شعب تجدید نظر است. این امر حسب مورد مانع اختیار دیوان برای اقدام مقتضی در جهت دستیابی به دلایل و مدارک مورد نیاز یا صدور رأی طبق مدارک و قرائن موجود در پرونده نیست. مطالبه اسناد طبقه ‏بندی شده مطابق مقررات مربوط صورت می‌گیرد.

تبصره- شعبه دیوان مکلف است علاوه بر موارد مذکور در این ماده مراتب امتناع مسؤول مربوطه از انجام وظایف قانونی را جهت تعقیب کیفری به مرجع قضائی صالح اعلام نماید.

ماده ۴۵ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ شاکی می‌تواند دادخواست خود را قبل از وصول پاسخ طرف شکایت، مسترد کند و در این صورت، شعبه قرار ابطال دادخواست صادر می‌کند. شاکی می‌تواند دادخواست خود را تجدید نماید.

ماده ۴۶ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ چنانچه شاکی بعد از وصول لایحه دفاعیه طرف شکایت، شکایت خود را مسترد نماید یا قبل از صدور رأی از شکایت خود به کلی صرف نظر نماید، قرار سقوط شکایت صادر می‌شود و همان شکایت مجدداً قابل طرح نیست.

تبصره (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورتی‌ که تجدید نظرخواه، دادخواست تجدید نظرخواهی را مسترد نموده و یا انصراف خود را از تجدید نظرخواهی اعلام نماید، قرار سقوط تجدید نظرخواهی صادر می‌شود و تجدید نظرخواهی مجدد قابل طرح نیست.

ماده ۴۷- در صورت ضرورت به تشخیص رئیس دیوان یا رئیس شعبه، به پرونده‏های مطروحه در شعب دیوان و شعب تجدیدنظر آن، خارج از نوبت رسیدگی می‌شود.

ماده ۴۸ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ هرگاه رسیدگی به شکایت در صلاحیت سایر مراجع قضائی باشد، شعبه دیوان با صدور قرار عدم صلاحیت پرونده را به مرجع مذکور ارسال می‌کند. این قرار قطعی است و در صورتی که رسیدگی به شکایت را در صلاحیت مراجع غیرقضائی بداند مبادرت به صدور قرار رد شکایت نموده و شاکی را به مرجع صالح دلالت می‌کند.

ماده ۴۹- شاکی می‌تواند تا قبل از صدور رأی، خواسته خود را اصلاح کند. قبول تقاضای اصلاح خواسته پس از ارسال دادخواست و ضمائم آن برای طرف شکایت، مشروط بر این است که به تشخیص شعبه، ماهیت خواسته تغییر نکرده باشد و شعبه بتواند بدون نیاز به ارسال مجدد دادخواست، براساس دادخواست اصلاح شده، رأی صادر نماید.

ماده ۵۰- هرگاه رسیدگی دیوان منوط به اثبات امری باشد که در صلاحیت مرجع دیگری است، قرار اناطه صادر و مراتب به طرفین ابلاغ می‌شود. ذی‌نفع باید ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ اخطاریه دیوان، به مرجع صالح مراجعه و گواهی دفتر مرجع مزبور را مبنی بر طرح موضوع، به دیوان تسلیم نماید. در غیر این صورت دیوان به رسیدگی خود ادامه می‌دهد و تصمیم مقتضی می‌گیرد.

ماده ۵۱- شکایات مطروحه در دیوان که به تشخیص رئیس دیوان دارای موضوع واحد یا مرتبط باشد در یک شعبه رسیدگی می‌شود و در صورت ارجاع به چند شعبه، به همه پرونده‌ها در شعبه ای که سبق ارجاع دارد رسیدگی به عمل می‌آید.

ماده ۵۲- در صورتی که شعبه دیوان از فوت یا محجور شدن شاکی یا زوال سمت نماینده قانونی او مطلع شود، تا تعیین و معرفی قائم مقام قانونی متوفی یا محجور، قرار توقف دادرسی صادر و مراتب از طریق دفتر شعبه به نشانی شاکی اعلام می‌شود.

ماده ۵۳ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورت احراز هر یک از جهات زیر، شعبه دیوان حتی قبل از ارسال دادخواست و ضمائم به طرف شکایت، قرار رد شکایت صادر می‌کند:
الف- شاکی برای طرح شکایت، اهلیت یا سمت قانونی نداشته باشد.
ب- شاکی در شکایت مطروحه ذی‌نفع نباشد.
پ- شکایت متوجه طرف شکایت نباشد.
ت- شکایت خارج از موعد قانونی، مطرح شده باشد.
ث- شکایت طرح شده از حیث موضوع قبلاً بین همان اشخاص یا اشخاصی که اصحاب دعوی، قائم مقام آنان هستند، رسیدگی و حکم قطعی نسبت به آن صادر شده باشد.
ج- موجبات رسیدگی به شکایت، منتفی شده باشد.

ماده ۵۴- هرگاه شاکی، جلب شخص حقیقی یا حقوقی دیگری غیر از طرف شکایت را به دادرسی لازم بداند، می‌تواند ضمن دادخواست تقدیمی یا دادخواست جداگانه، حداکثر ظرف سی روز پس از ث ـبت دادخواست اصلی، تقاضای خود را تسلیم کند. همچنین در صورتی که طرف شکایت، جلب شخص حقیقی یا حقوقی دیگری به دادرسی را ضروری بداند، می‌تواند ضمن پاسخ کتبی، دادخواست خود را تقدیم نماید. در این صورت، شعبه دیوان تصویری از دادخواست، لوایح و مستندات طرفین را برای شخص ثالث ارسال می‌کند.

ماده ۵۵- هرگاه شخص ثالثی در موضوع پرونده مطروحه در شعبه دیوان، برای خود حقی قائل باشد یا خود را در محق شدن یکی از طرفین ذی‌نفع بداند، می‌تواند با تقدیم دادخواست، وارد دعوی شود. در صورتی که دادخواست مذکور قبل از صدور رأی واصل شود، شعبه پس از ارسال دادخواست، برای طرفین دعوی و وصول پاسخ آنان با ملاحظه پاسخ هر سه طرف، مبادرت به صدور رأی می‌نماید.

تبصره (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ چنانچه پس از صدور رأی در مرحله بدوی دادخواست ورود ثالث واصل گردد در صورتی که رأی صادره مورد تجدید نظرخواهی قرار گیرد، دادخواست مذکور به‌ همراه پرونده اصلی به شعبه تجدید نظر ارسال و در غیر این صورت قرار رد دادخواست صادر می‌شود.

ماده ۵۶- هرگاه شاکی و یا طرف شکایت اخذ توضیح از هر شخص حقیقی یا حقوقی را درخواست نماید و شعبه دیوان نیز آن را مؤثر در کشف حقیقت بداند نسبت به اخذ توضیح اقدام می‌نماید. شعبه دیوان می‌تواند رأساً نیز نسبت به اخذ توضیح از سایر اشخاص اقدام نماید.

ماده ۵۷ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ آراء شعب دیوان که بدون دخالت شخص ثالث ذی‌نفع در مرحله دادرسی، صادر شده، در صورتی که به حقوق شخص ثالث، خلل وارد نموده باشد، ظرف دو ماه از تاریخ اطلاع از حکم، قابل اعتراض است. این اعتراض در شعبه رسیدگی کننده به پرونده، مطرح می‌شود و شعبه مزبور با بررسی دلایل ارائه شده، مبادرت به صدور رأی می‌کند. در صورتی ‌که رأی مربوط به شعبه تجدید نظر باشد، قطعی و در صورتی‌ که از شعبه بدوی صادر شده‌ باشد، قابل تجدید نظر است.

تبصره ۱ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورتی که احراز شود شخص ثالث، معاذیر قانونی یا شرعی داشته است، مدت زمان معذوریت به مهلت دو ماه مذکور در این ماده، اضافه می‌شود.

تبصره ۲ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در مواردی که اجرای رأی مورد اعتراض ثالث، موجب ورود خسارت غیرقابل جبران شود؛ شعبه رسیدگی‌ کننده به اعتراض ثالث می‌‌تواند با تقاضای معترض و با موافقت رئیس دیوان، دستور توقف اجرای حکم مورد اعتراض را تا رسیدگی و صدور حکم قطعی صادر کند.

ماده ۵۸- شعبه دیوان پس از رسیدگی و تکمیل تحقیقات، ختم رسیدگی را اعلام و ظرف یک هفته مبادرت به انشاء رأی می‌نماید.

ماده ۵۹- دادنامه باید حاوی نکات زیر باشد:
الف- تاریخ، شماره دادنامه، شماره پرونده
ب- مرجع رسیدگی و نام و نام خانوادگی رئیس یا دادرس شعبه
پ- مشخصات شاکی و وکیل یا قائم مقام و یا نماینده قانونی او با قید اقامتگاه
ت- مشخصات طرف شکایت و وکیل یا نماینده قانونی او با قید اقامتگاه
ث- موضوع شکایت و خواسته
ج- گردش کار، متضمن خلاصه شکایت و دفاع طرف شکایت، تحقیقات انجام شده و اشاره به نظریه مشاور، در صورتی که طبق ماده (۷) این قانون، پرونده به مشاور ارجاع شده باشد و تصریح به اعلام ختم رسیدگی
چ- رأی با ذکر جهات، دلایل، مستندات، اصول و مواد قانونی
ح- امضای رئیس یا دادرس علی البدل و مهر شعبه

ماده ۶۰ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ شعب دیوان مکلفند در مورد هر شکایت، به ‌ طور خاص و مُنجّز تعیین تکلیف نمایند و نباید به ‌ صورت عام، کلی و یا مشروط، حکم صادر کنند.

ماده ۶۱- دادنامه پس از صدور، ثبت می‌شود و رونوشت آن ظرف پنج روز برای ابلاغ به طرفین ارسال می‌گردد.

ماده ۶۲ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ ابلاغ آراء دیوان می‌تواند به یکی از طرق زیر صورت گیرد:
الف- به طرفین شکایت یا وکیل یا قائم مقام و یا نماینده قانونی آنان توسط دفتر شعبه
ب- از طریق اداره ابلاغ، به موجب مقررات آیین دادرسی مدنی
پ- از طریق سامانه‌‌های الکترونیک ابلاغ قضائی
ت- از طریق دفاتر اداری دیوان موضوع ماده (۶) این قانون
ث- به وسیله دادگستری محل اقامت

ماده ۶۳- شعبه رسیدگی ‌کننده دیوان در مقام رسیدگی به آراء و تصمیمات مراجع مذکور در بند (۲) ماده (۱۰) این قانون به شرح زیر اقدام می‌کند:
۱- در مواردی که رأی واجد ایراد و اشکال قانونی نباشد آن ‌را تأیید و همچنین در مواردی که رأی دارای اشتباه یا نقصی باشد که به اساس رأی لطمه وارد نکند ضمن اصلاح رأی، آن را ابرام می‌‌کند.
۲- در مواردی که موجبی برای رسیدگی در مراجع مذکور وجود نداشته باشد یا موضوع مورد رسیدگی منتفی‌ شده یا از مصادیق تخلف نباشد، مبادرت به نقض بلاارجاع می‌کند.
۳- در مواردی که شعبه دیوان تشخیص دهد که مرجع رسیدگی ‌کننده صلاحیت رسیدگی را نداشته است رأی را نقض و ضمن تعیین مرجع صلاحیتدار، مرجع رسیدگی ‌کننده را موظف می‌‌‌کند موضوع را ظرف یک هفته به مرجع دارای صلاحیت ارسال کند.
۴- در مواردی که شعبه دیوان نقص تحقیقات و یا ایراد شکلی یا ماهوی مؤثری در رأی صادره مشاهده کند با ذکر تمام جهات و دلایل قانونی، رأی صادره را نقض و موضوع را جهت رسیدگی مجدد به آن مرجع اعلام می‌‌کند. مرجع مذکور مکلف است با رعایت مفاد رأی شعبه دیوان حداکثر ظرف دو ماه نسبت به اتخاذ تصمیم یا صدور رأی اقدام کند. در صورت شکایت مجدد شاکی، پرونده به شعبه صادرکننده رأی قطعی در دیوان ارجاع می‌شود. در این صورت، اگر شعبه دیوان رأی صادره را صحیح تشخیص دهد آن را تأیید می‌کند و در صورتی که رأی صادره را بر خلاف قوانین و مقررات بداند آن را نقض و رأی مقتضی صادر می‌‌کند. چنانچه شعبه دیوان نظر کارشناس را لازم بداند، از نظر کارشناسان رسمی دادگستری یا متخصصان و مشاوران موضوع ماده (۷) این قانون استفاده می‌کند.
چنانچه اجرای این آراء مربوط به بخش غیردولتی بوده یا مستلزم انجام عملیات اجرائی در بخش غیردولتی باشد، از حیث تشریفات اجرای رأی، شرایط صدور اجرائیه، عملیات اجرائی و مرجع اجرای حکم تابع مقررات حاکم بر اجرای آرای هیأتها و کمیسیون‌‌های مذکور می‌‌باشد و در سایر موارد تابع مقررات مربوط به نحوه اجرای احکام این قانون است.

تبصره ۱ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ پس از لازم‌ الاجرا شدن این ماده، رسیدگی به کلیه پرونده‌های موضوع این ماده در شعب تجدید نظر دیوان به عمل می‌آید.

تبصره ۲ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ عدم رعایت مهلت مقرر در بند (۴) این ماده و یا عدم رعایت مفاد رأی دیوان در تصمیم بعدی از سوی مرجع طرف شکایت موضوع این ماده، چنانچه مستند به عذر موجه یا دلایل قانونی نباشد موجب اعمال مجازات مستنکف مطابق ماده (۱۱۲) این قانون نسبت به اعضای مؤثر در مخالفت با حکم دیوان می‌شود. تخلف مستنکف با ارجاع رئیس دیوان در شعبه صادرکننده رأی قطعی دیوان رسیدگی می‌شود.

ماده ۶۴- در مواردی که به موجب قانون یا مصوبه ای ‌‌لازم‌الاجراء، تشخیص موضوعاتی از قبیل صلاحیتهای علمی، تخصصی، امنیتی و گزینشی به عهده کمیسیون یا هیأتهایی واگذار شده باشد، شعب دیوان فقط از جهت رعایت ضوابط قانونی و تطبیق موضوع و فرآیند بررسی آن بر اساس قانون یا مصوبه رسیدگی می‌کنند و در صورت شکایت شاکی از حیث تشخیص موضوع، شعبه رسیدگی کننده موظف است حسب مورد پس از ارجاع پرونده به هیأت کارشناسی تخصصی ذی‌ربط که توسط شعبه تعیین می‌گردد با کسب نظر آنان، مبادرت به انشاء رأی نماید.

مبحث دوم- رسیدگی در شعب تجدیدنظر

ماده ۶۵- کلیه آراء شعب بدوی دیوان به درخواست یکی از طرفین یا وکیل یا قائم مقام و یا نماینده قانونی آنها، قابل تجدیدنظر خواهی در شعب تجدیدنظر است. مهلت تجدیدنظر خواهی برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای اشخاص مقیم خارج از ایران دو ماه از تاریخ ابلاغ است.

ماده ۶۶ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ دادخواست تجدید نظر توسط رئیس دیوان به یکی از شعب تجدید نظر ارجاع می‌‌شود.

ماده ۶۷ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ دادخواست تجدید نظر باید روی برگه‌های مخصوص نوشته شده و حاوی نکات زیر باشد:
الف- مشخصات و اقامتگاه تجدید نظرخواه
ب- مشخصات و اقامتگاه تجدید نظرخوانده
پ- شماره و تاریخ صدور رأی تجدید نظر خواسته
ت- شعبه صادرکننده رأی تجدید نظر خواسته
ث- تاریخ ابلاغ رأی تجدید نظر خواسته
ج- دلایل و جهات تجدید نظرخواهی

تبصره (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ پس از ارجـاع پرونده به شعبه تجـدید نظر، مدیـر دفتــر در صورت کامل بودن پرونده آن را به نظر قاضی شعبه می‌رساند. رئیس و در غیاب وی، مستشار شعبه در صورت تکمیل ‌بودن دادخواست و ضمائم آن دستور تبادل آن را صادر می‌‌کند. در مواردی که آرای مورد اعتراض شعب بدوی دیوان از نوع قرار رد باشد و یا مستند به رأی وحدت‌ رویه موضوع ماده (۸۹) این قانون و یا ایجاد رویه موضوع ماده (۹۰) این قانون صادر شده باشد، شعبه تجدید نظر بدون انجام تبادل، نسبت به رسیدگی و صدور رأی اقدام می‌‌کند.

ماده ۶۸- چنانچه دادخواست تجدیدنظر، فاقد مشخصات تجدیدنظر خواه یا اقامتگاه او باشد، پس از انقضای مهلت تجدیدنظر خواهی، دادخواست به موجب قرار مدیر دفتر شعبه تجدیدنظر، رد می‌شود. این قرار قطعی است. در سایر موارد نقص دادخواست تجدیدنظر، وفق ماده (۲۸) این قانون اقدام می‌گردد. اگر دادخواست تجدیدنظر، خارج از مهلت مقرر تسلیم شده باشد، شعبه تجدیدنظر قرار رد دادخواست را صادر می‌کند.

ماده ۶۹- عدم رعایت شرایط قانونی دادخواست و یا عدم رفع نقص آن در موعد مقرر قانونی در مرحله بدوی، موجب نقض رأی در مرحله تجدیدنظر نیست. در این موارد شعبه تجدیدنظر به دادخواست دهنده بدوی اخطار می‌کند که ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ نسبت به رفع نقص اقدام نماید. در صورت عدم اقدام و همچنین در صورتی که سمت دادخواست دهنده محرز نباشد رأی صادر شده نقض و قرار رد دعوی صادر می‌شود.

ماده ۷۰- چنانچه شعبه تجدیدنظر در رأی بدوی غیر از اشتباهاتی از قبیل اعداد، ارقام، سهو قلم، مشخصات طرفین و یا از قلم افتادگی در آن قسمت از خواسته که به اثبات رسیده، اشکال دیگری ملاحظه نکند ضمن اصلاح رأی، آن را تأیید می‌کند.

ماده ۷۱- چنانچه شعبه تجدیدنظر ایراد تجدیدنظر‌خواه را وارد تشخیص ندهد، رأی شعبه بدوی را تأیید و در غیر این صورت آن را نقض و پس از رسیدگی ماهوی، مبادرت به صدور رأی می‌نماید.

-ماده ۷۲- شعبه تجدید نظر در صورتی که قرار مورد تجدید نظرخواهی را مطابق قانون تشخیص دهد، آن را تأیید می‌‌کند، در غیر این صورت چنانچه قرار صادره را منطبق با هیچ یک از موارد صدور قرار رد تشخیص ندهد پس از نقض قرار، پرونده را برای رسیدگی ماهوی به شعبه صادرکننده قرار عودت می‌دهد.

تبصره ۱ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ شعبه بدوی مکلف به تبعیت از رأی شعبه تجدید نظر است؛ لیکن در صورتی که امر جدیدی حادث شود که امکان رسیدگی ماهوی فراهم نباشد، شعبه مذکور می‌‌تواند قرار مقتضی را صادر کند.

تبصره ۲ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ هرگاه شعبه تجدید نظر، رسیدگی به شکایت را در صلاحیت سایر مراجع قضائی تشخیص دهد با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به مرجع مذکور ارسال می‌‌کند و در صورتی که رسیدگی به شکایت را در صلاحیت مراجع غیرقضائی بداند، حسب مورد قرار رد شکایت یا نقض رأی بدوی و قرار رد شکایت صادر می‌‌کند و شاکی را به مرجع صالح دلالت می‌‌نماید.

ماده ۷۳- هرگاه در مرحله تجدیدنظر تقاضای صدور دستور موقت شود، اتخاذ تصمیم با شعبه تجدیدنظر است. اجرای دستور موقت مستلزم تأیید رئیس دیوان است. دستور موقت صادر شده از شعبه بدوی مادام که توسط مرجع تجدیدنظر لغو نگردد، به قوت خود باقی است.

ماده ۷۴- چنانچه قاضی شعبه بدوی صادرکننده رأی پی به اشتباه خود ببرد و پرونده به هر علتی به شعبه تجدیدنظر نرفته باشد، با ذکر دلیل پرونده را از طریق رئیس دیوان به شعبه تجدیدنظر ارسال می‌کند. شعبه یاد شده با توجه به دلیل ابرازی و در صورت وارد دانستن اشتباه، رأی صادر شده را نقض می‌نماید و هرگاه رأی صادره به صورت قرار باشد پرونده را جهت ادامه رسیدگی به شعبه بدوی اعاده و در غیر این صورت اقدام به رسیدگی ماهوی می‌کند.

ماده ۷۵- در صورتی که حداقل یک قاضی از دو قاضی و یا دو قاضی از سه قاضی صادرکننده رأی در شعبه تجدیدنظر، پی به اشتباه شکلی یا ماهوی خود ببرند، مراتب را با ذکر دلیل به رئیس دیوان اعلام می‌دارند. رئیس دیوان پرونده را جهت رسیدگی و صدور رأی به شعبه هم عرض ارجاع می‌دهد.

ماده ۷۶ـ صدور حکم اصلاحی در مورد سهو قلم یا اشتباه محاسبه و یا رفع ابهام که توسط شعبه صادرکننده رأی انجام می‌‌ شود، مشمول مواد (۷۴) و (۷۵) این قانون نیست.

ماده ۷۷- در صورتی که رأی بر مبنای اتفاق نظر نباشد، نظر اقلیت نیز در پیش نویس رأی درج می‌شود و به امضای آنان می‌رسد و در پرونده بایگانی می‌گردد.

ماده ۷۸ـ مقرراتی که در مرحله بدوی رعایت می‌شود در مرحله تجدیدنظر نیز جاری است مگر این ‌که به ‌موجب قانون ترتیب دیگری مقرر شده باشد.

ماده ۷۹ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورتی که رئیس قوه قضائیه یا رئیس دیوان رأی قطعی شعب دیوان را خلاف بین شرع یا قانون تشخیص دهند، رئیس دیوان فقط برای یک بار با ذکر دلیل پرونده را برای رسیدگی ماهوی و صدور رأی به شعبه هم عرض ارجاع می‌نماید.شعبه مذکور مکلف است خارج از نوبت به پرونده رسیدگی و رأی مقتضی را صادر کند. رأی صادر شده قطعی است.

تبصره ۱ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ چنانچه رأی قطعی موضوع این ماده از شعبه بدوی صادر شده باشد، در این صورت پرونده برای صدور رأی به شعبه تجدیدنظر ارجاع می‌گردد.

تبصره ۲ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورت اعلام خلاف بین شرع یا قانون بودن رأی، توسط رئیس قوه قضائیه یا رئیس دیوان، اجرای حکم تا صدور رأی مجدد، متوقف می‌شود.

مبحث سوم- رسیدگی در هیأت عمومی

ماده ۸۰ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ تقاضای ابطال مصوبات در هیأت عمومی دیوان، با تقدیم دادخواست انجام می‌گیرد. در دادخواست مذکور، تصریح به موارد زیر ضروری است:
الف- مشخصات و اقامتگاه دادخواست دهنده
ب- مشخصات مصوبه مورد اعتراض
پ- حکم شرعی یا مواد قانونی که ادعای مغایرت مصوبه با آن شده
ت- دلایل و جهات اعتراض از حیث مغایرت مصوبه با شرع یا قانون اساسی یا سایر قوانین یا خروج از اختیارات مرجع تصویب کننده
ث- امضاء یا اثر انگشت دادخواست دهنده

تبصره ۱ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ سایر مقررات مربوط به تنظیم، ارسال و ثبت دادخواست، به استثنای ذی ‏نفع بودن دادخواست دهنده و پرداخت هزینه دادرسی، در دادخواست ابطال مصوبه نیز جاری است. دادخواستها توسط رئیس دیوان، به دفتر هیأت عمومی ارجاع می‌شود.

تبصره ۲ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در مواردی که آیین ‌نامه و مصوبه مورد شکایت، مرکب از مواد یا بندهای متعدد باشد دادخواست دهنده باید هر یک از مواد یا اجزائی که ادعای مغایرت آن را با قانون یا موازین شرعی نموده ‌است، مشخص کند.

تبصره ۳ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ هرگاه جهت درخواست ابطال مصوبه، مغایرت با موازین شرع باشد، رئیس دیوان مطابق ماده (۸۷) این قانون، از شورای نگهبان استعلام می‌کند.

ماده ۸۱ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورت عدم رعایت موارد مذکور در ماده فوق مدیر دفتر هیأت عمومی به شرح زیر اقدام می‌نماید:
۱- در مورد بند (الف) ظرف پنج روز قرار رد دادخواست صادر می‌نماید.
۲- در مورد بند (ث) مطابق ماده (۲۸) این قانون عمل می‌نماید.
۳- در سایر موارد با ذکر جهات نقص، اخطاریه صادر و متقاضی مکلف است ظرف ده روز پس از ابلاغ، نسبت به رفع نقص اقدام کند. در غیر این صورت، قرار رد دادخواست صادر می‌شود. این قرار، قطعی است.

ماده ۸۲ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ مدیر دفتر هیأت عمومی، دادخواست را به نظر رئیس دیوان می‌رساند. چنانچه دادخواست مشمول ماده (۸۵) این قانون باشد، رئیس یا معاون قضائی وی، وفق حکم آن ماده اقدام می‌کند و در بقیه موارد، دادخواست جهت اخذ پاسخ از مرجع تصویب کننده، به دفتر اعاده می‌شود و در نوبت رسیدگی قرار می‌گیرد.

ماده ۸۳ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ مدیر دفتر هیأت عمومی نسخه ای از دادخواست و ضمائم آن را برای مرجع تصویب کننده، ارسال می‌کند. مرجع مربوط مکلف است ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ، نسبت به ارسال پاسخ اقدام کند. در هر صورت، پس از انقضای مهلت مزبور، هیأت عمومی به موضوع رسیدگی و تصمیم مقتضی اتخاذ می‌نماید.

تبصره- چنانچه مرجع تصویب کننده ظرف مهلت مقرر درخواست تمدید وقت برای ارسال پاسخ نماید، رئیس دیوان می‌تواند در صورت ضرورت، رسیدگی به پرونده را حداکثر تا سه ماه دیگر به تأخیر اندازد.

ماده ۸۴- اموری که مطابق قانون در صلاحیت هیأت عمومی دیوان است، ابتداء به هیأتهای تخصصی مرکب از حداقل پانزده نفر از قضات دیوان ارجاع می‌شود. رسمیت جلسات هیأتهای تخصصی منوط به حضور دوسوم اعضاء است که به ترتیب زیر عمل می‌کنند:
الف- در صورتی که نظر اکثریت مطلق هیأت تخصصی بر قبول شکایت و ابطال مصوبه باشد، پرونده به همراه نظریه هیأت جهت اتخاذ تصمیم به هیأت عمومی ارسال می‌شود.
ب- در صورتی که نظر سه چهارم اعضای هیأت تخصصی بر رد شکایت باشد، رأی به رد شکایت صادر می‌کند. این رأی ظرف بیست روز از تاریخ صدور، از سوی رئیس دیوان یا ده نفر از قضات دیوان قابل اعتراض است. در صورت اعتراض و یا در صورتی که نظر اکثریت کمتر از سه چهارم اعضاء بر رد شکایت باشد، پرونده به شرح بند (الف) در هیأت عمومی مطرح و اتخاذ تصمیم می‌شود.

تبصره ۱- تصمیمات هیأتهای تخصصی بلافاصله به اطلاع قضات دیوان می‌رسد.

تبصره ۲ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ هرگاه مصوبه مورد شکایت به لحاظ مغایرت با موازین شرعی برای رسیدگی مطرح باشد مطابق ماده (۸۷) این قانون عمل می‌شود.

ماده ۸۵ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در مواردی که به تشخیص رئیس دیوان، رسیدگی به دادخواست ابطال مصوبه موضوعاً منتفی باشد، مانند موارد استرداد دادخواست از سوی متقاضی یا وجود رأی قبلی دیوان در مورد مصوبه مورد شکایت و یا در مواردی که موضوع مورد شکایت مشمول عنوان آیین‌ نامه‌‌ها، نظامات و مقررات موضوع ماده (۱۲) این قانون نباشد، از قبیل نظرات مشورتی، ابلاغیه مصوبات و یا شکایت از قانون، رئیس دیوان قرار رد دادخواست صادر می‌‌کند. این قرار قطعی است. در صورتی که شکایت از تصمیمات موردی به هیأت عمومی ارجاع شده یا توسط شعبه قرار عدم صلاحیت به شایستگی رسیدگی در هیأت عمومی صادر شده باشد، پرونده توسط رئیس دیوان به یکی از شعب دیوان ارجاع می‌شود. در این صورت شعبه مکلف به رسیدگی است.

تبصره ۱ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ پس از صدور نظریه شورای نگهبان مبنی بر مغایرت مصوبه با شرع، تقاضای استرداد دادخواست قابل پذیرش نیست و به موضوع، رسیدگی و رأی مقتضی صادر می‌شود.

تبصره ۲ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورت تقاضای استرداد دادخواست، چنانچه رئیس دیوان مصوبه را خلاف شرع یا قانون تشخیص دهد، رسیدگی به موضوع با درخواست رئیس دیوان ادامه می‌یابد.

ماده ۸۶- در صورتی که رئیس قوه قضائیه یا رئیس دیوان به هر نحو از مغایرت یک مصوبه با شرع یا قانون یا خروج آن از اختیارات مقام تصویب کننده مطلع شوند، موظفند موضوع را در هیأت عمومی مطرح و ابطال مصوبه را درخواست نمایند.

ماده ۸۷ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورتی که مصوبه ای به لحاظ مغایرت با موازین شرعی برای رسیدگی مطرح باشد، موضوع به ترتیب زیر جهت اظهار نظر به شورای نگهبان ارسال می‌شود:

۱- در صورتی که مصوبه صرفاً از حیث شرعی مورد شکایت قرار گرفته باشد، رئیس دیوان پس از تبادل دادخواست و دریافت پاسخ طرف شکایت ضمن تعیین و تبیین هر یک از مواد یا اجزائی که ادعای مغایرت آنها با موازین شرعی شده است، موضوع را به همراه کلیه اسناد و مدارک پرونده جهت اظهار نظر به شورای نگهبان ارسال می‌کند. فقهای شورای نگهبان بنا بر ترتیبی که مقرر می‌نمایند، نسبت به موضوع مورد استعلام رئیس دیوان، اظهار نظر می‌کنند. نظر فقهای شورای نگهبان برای هیأت عمومی یا هیأت تخصصی مربوط لازم الاتباع است و در صورت مغایرت مصوبه با شرع، بلافاصله نسبت به اعلام بطلان مصوبه اقدام می‌کند.

تبصره (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورت عدم پاسخ طرف شکایت ظرف مهلت مقرر در صدر ماده (۸۳) این قانون، رئیس دیوان ظرف مهلت دو ماه نسبت به استعلام از شورای نگهبان به ترتیب مقرر در این بند اقدام می‌کند.

۲- در صورتی که مصوبه ای به لحاظ مغایرت با موازین شرع و سایر جهات، برای رسیدگی مطرح باشد، ابتدا موضوع از لحاظ مغایرت مصوبه با جهاتی غیر از مغایرت با موازین شرع، در دیوان مورد رسیدگی قرار می‌گیرد و دیوان نسبت به آن اتخاذ تصمیم می‌کند. در صورتی که دیوان، مصوبه و مفادی که مورد شکایت شرعی قرار گرفته است را به طور کلی ابطال کند و اثر آن را به زمان تصویب تسری دهد، موضوع پرونده بدون استعلام از شورای نگهبان مختومه می‌شود و در سایر موارد، بعد از اظهار نظر دیوان، موضوع به همراه نظر دیوان و اسناد و مدارک پرونده با رعایت ترتیبات مذکور در بند (۱) این ماده و تبصره آن به شورای نگهبان ارسال می‌گردد و نظری که مطابق ترتیبات مقرر از سوی فقهای شورای نگهبان صادر می‌شود، ملاک عمل دیوان قرار می‌‌گیرد. در این موارد چنانچه مصوبه از سوی فقهای شورای نگهبان مغایر شرع اعلام شود، هیأت عمومی مطابق نظر فقهای شورای نگهبان بلافاصله نسبت به اعلام بطلان مصوبه اقدام می‌کند.

تبصره ۱ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ فقهای شورای نگهبان می‌توانند برای انجام وظایف خود از حیث بررسی مغایرت یا عدم مغایرت مقررات با شرع، ترتیباتی را برای رسیدگی مقرر و ساختارهای متناسب را ایجاد کنند.

تبصره ۲ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ چنانچه فقهای شورای نگهبان رأساً مغایرت شرعی مصوبه ای را به رئیس دیوان اعلام نمایند، هیأت عمومی مطابق نظر فقهای شورای نگهبان نسبت به ابطال مصوبه اقدام می‌کند.

ماده ۸۸- هیأت عمومی، در اجرای بند (۱) ماده (۱۲) این قانون می‌تواند تمام یا قسمتی از مصوبه را ابطال نماید.

ماده ۸۹ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ هرگاه به تشخیص رئیس دیوان، در موضوعات مشابه، آرای متعارض از یک یا چند شعبه دیوان صادر شده باشد، وی می‌تواند دستور بررسی آن را جهت صدور رأی وحدت رویه صادر نماید. هیأت عمومی پس از بررسی و احراز تعارض، با اعلام رأی صحیح، نسبت به صدور رأی وحدت رویه اقدام می‌‌کند. در صورتی که هیأت عمومی آرای موضوع تعارض را غیرصحیح تشخیص دهد، نظر صحیح را با صدور رأی وحدت رویه اعلام می‌کند. این رأی برای شعب دیوان و مراجع اداری و همچنین برای هیأت‌های تخصصی و هیأت عمومی در مورد رسیدگی به ابطال مصوبات موضوع بند (۱) ماده (۱۲) این قانون در ارتباط با آن موضوع لازم‌الاتباع است. اثر آرای وحدت رویه نسبت به آینده است لیکن در مورد احکامی که در رأی هیأت عمومی مطرح و غیرصحیح تشخیص داده شده است، شخص ذی‌نفع ظرف یک ماه از تاریخ درج رأی در روزنامه رسمی حق تجدید نظرخواهی دارد. در این صورت پرونده به شعبه تجدید نظری که قبلاً به پرونده رسیدگی نکرده است، ارجاع می‌شود و شعبه مذکور موظف به رسیدگی و صدور رأی، مطابق رأی وحدت رویه است. آرای وحدت رویه هیأت عمومی دیوان، فقط به موجب قانون یا رأی وحدت رویه مُؤخَّر، بلااثر می‌شود.

ماده ۹۰ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ هرگاه در موضوع واحد حداقل پنج رأی مشابه از دو یا چند شعبه دیوان صادر شده باشد، رئیس دیوان می‌تواند موضوع را در هیأت عمومی مطرح و تقاضای تسری آن را نسبت به موضوعات مشابه نماید. در صورتی که هیأت عمومی آراء صادر شده را صحیح تشخیص دهد، آن را برای ایجاد رویه تصویب می‌نماید. و چنانچه آرای مشابه مذکور را غیرصحیح تشخیص دهد، رأی صحیح را جهت ایجاد رویه صادر و اعلام می‌کند. این رأی برای شعب دیوان و مراجع اداری و هیأت‌ها و کمیسیون‌های موضوع بند (۲) ماده (۱۰) این قانون و همچنین برای هیأت‌های تخصصی و هیأت عمومی در مورد رسیدگی به ابطال مصوبات موضوع بند (۱) ماده (۱۲) این قانون در ارتباط با آن موضوع، لازم‌الاتباع است.

تبصره (منسوخه ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ پس از صدور رأی ایجاد رویه، رسیدگی به شکایات موضوع این ماده در شعب دیوان به صورت خارج از نوبت و بدون نیاز به ارسال نسخه ای از دادخواست و ضمائم آن برای طرف شکایت، انجام می‌گیرد.

ماده۹۱(اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ چنانچه رئیس قوه قضائیه یا رئیس دیوان یا بیست نفر از اعضای هیأت عمومی، هر یک از آرای هیأت عمومی یا آرای قطعی هیأت‌های تخصصی را اشتباه یا مغایر قانون تشخیص دهند، رئیس دیوان موضوع را جهت رسیدگی مجدد به هیأت عمومی ارجاع می‌دهد. در صورتی‌که هیأت عمومی رأی صادره را اشتباه یا مغایر قانون تشخیص دهد، نسبت به نقض آن و صدور رأی صحیح اقدام می‌‌کند.

ماده ۹۲ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ چنانچه مصوبه‌ای در هیأت عمومی ابطال شود، پس از ابلاغ رأی به طرف شکایت یا انتشار در روزنامه رسمی، رعایت مفاد آن برای مرجع طرف شکایت و سایر مراجع و مقامات مسؤول ‌دستگاه‌های موضوع ماده (۱۲) این قانون الزامی است. هرگاه مراجع و مقامات مذکور مصوبه جدیدی تحت هر عنوانی مغایر با مفاد رأی مذکور تصویب کنند، به درخواست رئیس دیوان موضوع به صورت خارج از نوبت و بدون رعایت مفاد ماده (۸۳) این قانون و فقط با دعوت از نماینده مرجع صدور مصوبه جدید، در هیأت صادرکننده رأی قبلی، رسیدگی و از تاریخ تصویب ابطال می‌شود. در صورتی که مصوبه جدید ابطال شود و مشخص گردد وضع آن به جهت عدم تبعیت از مفاد آرای قبلی صادره از سوی هیأت عمومی دیوان بوده است، مقامات و اعضائی که برخلاف رأی دیوان مبادرت به وضع چنین مقرره ای نموده‌‌اند مسؤول جبران خسارات وارده به اشخاص بوده و به‌عنوان مستنکف شناخته شده و مشمول ماده (۱۱۲) این قانون می‌شوند.

ماده ۹۳ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ آرای هیأت‌های تخصصی و هیأت عمومی در ابطال و عدم ابطال مصوبات موضوع بند (۱) ماده (۱۲) این قانون، در رسیدگی و تصمیم گیری مراجع قضائی و اداری، معتبر و ملاک عمل است.

ماده ۹۴- در صورتی که آراء هیأت عمومی دیوان از سوی رئیس قوه قضائیه خلاف موازین شرع تشـخیص داده شود، هیأت عمومی با توجه به نظر رئیس قوه قضائیه تجدیدنظر می‌نماید.

ماده ۹۵ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ پس از صدور رأی وحدت رویه یا ایجاد رویه، چنانچه رئیس دیوان تشخیص دهد دستگاه اجرائی ذی ربط از اجرای مفاد آن خودداری نموده و این امر منجر به طرح شکایات جدید در دیوان شده است، ابتداء به مقام مسؤول در دستگاه اجرائی اخطار می‌نماید، ظرف مهلت مقرر نسبت به اجرای رأی صادره اقدام و تدابیر لازم را به‌عمل آورد. در صورت عدم اقدام، مقام اداری متخلف، مستنکف، محسوب و مشمول حکم مقرر در ماده (۱۱۲) این قانون می‌شود.

ماده ۹۶- اداره جلسات هیأت عمومی و هیأتهای تخصصی، وفق این قانون، مطابق آیین نامه ای است که ظرف سه ماه از تاریخ ‌‌لازم‌الاجراء شدن این قانون، به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

ماده ۹۷ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ رأی صادره از هیأت عمومی پس از تنظیم، توسط رئیس دیوان امضاء می‌شود.

تبصره ۱ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ صدور رأی اصلاحی و رفع ابهام نسبت به آراء و تصمیمات هیأت عمومی دیوان بر عهده هیأت عمومی و نسبت به آراء و تصمیمات هیأت‌های تخصصی بر عهده خود آنها می‌‌باشد.

تبصره ۲ (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ کلیه آرای هیأت عمومی و هیأت‌های تخصصی در پایگاه الکترونیکی دیوان و روزنامه رسمی منتشر می‌شود.

بخش سوم- اعاده دادرسی

ماده ۹۸- در مورد احکام قطعی به جهات ذیل می‌توان دادخواست اعاده دادرسی تقدیم نمود:
الف- حکم، خارج از موضوع شکایت صادر شده باشد.
ب- حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد.
پ- در مفاد حکم، تضاد وجود داشته باشد.
ت- حکم صادر شده با حکم دیگری درخصوص همان دعوی و اصحاب آن، که قبلاً توسط همان شعبه یا شعبه دیگر صادر شده است متعارض بوده بدون آن که سبب قانونی موجب این تعارض باشد.
ث- حکم، مستند به اسنادی باشد که پس از صدور، جعلی بودن و یا عدم اعتبار آنها به موجب حکم مراجع صالح قانونی ثابت شده باشد.
ج- پس از صدور حکم، اسناد و دلایلی به دست آید که دلیل حقانیت درخواست کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و دلایل یادشده در جریان دادرسی در اختیار وی نبوده است.

ماده ۹۹- مهلت تقدیم دادخواست اعاده دادرسی به شرح زیر است:
۱- در مورد بندهای «الف» تا «پ» ماده (۹۸) این قانون، بیست روز از تاریخ ابلاغ رأی شعبه
۲- در خصوص بندهای «ت» تا «ج» ماده (۹۸) این قانون، بیست روز از زمان حصول سبب اعاده دادرسی

ماده ۱۰۰- دادخواست اعاده دادرسی با رعایت مواد مربوط به دادخواست مندرج در این قانون با ذکر جهتی که موجب اعاده دادرسی شده است، به شعبه صادرکننده رأی تقدیم می‌شود.

ماده ۱۰۱- هزینه دادخواست اعاده دادرسی برابر هزینه تقدیم دادخواست به شعب تجدیدنظر دیوان است.

ماده ۱۰۲- رسیدگی به دادخواست اعاده دادرسی در صلاحیت شعبه صادرکننده حکم قطعی است. شعبه مذکور در ابتداء در مورد قبول یا رد این دادخواست قرار لازم را صادر می‌نماید و در صورت قبول دادخواست مبادرت به رسیدگی ماهوی می‌کند.

ماده ۱۰۳ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ شعبه رسیدگی کننده به موارد موضوع مواد (۷۴)، (۷۵) یا (۹۸) این قانون، مکلف است در صورت احراز ضرورت، دستور توقف اجرای حکم مورد رسیدگی را صادر کند.

ماده ۱۰۴- هرگاه شعبه دادخواست اعاده دادرسی را وارد تشخیص دهد، حکم مورد تقاضای اعاده دادرسی را نقض و حکم مقتضی صادر می‌نماید. در صورتی که دادخواست اعاده دادرسی راجع به قسمتی از حکم باشد، فقط همان قسمت نقض یا اصلاح می‌گردد. چنانچه جهت دادخواست اعاده دادرسی، مغایرت دو حکم باشد، شعبه رسیدگی کننده پس از قبول اعاده دادرسی، حکم دوم را نقض می‌نماید و حکم اول به قوت خود باقی می‌ماند.

ماده ۱۰۵- حکمی که پس از اعاده دادرسی صادر می‌گردد، قابل اعاده دادرسی مجدد از همان جهت نیست.

ماده ۱۰۶- در اعاده دادرسی به هیچ عنوان شخص دیگری غیر از طرفین دعوی، وکیل یا قائم مقام و یا نماینده قانونی آنان، نمی تواند وارد دعوی شود.

بخش چهارم- اجرای احکام

ماده ۱۰۷- کلیه اشخاص و مراجع مذکور در ماده (۱۰) این قانون مکلفند آراء دیوان را پس از ابلاغ به فوریت اجراء نمایند.

ماده ۱۰۸ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ شعبه دیوان پس از صدور رأی مکلف است آن را به طرفین ابلاغ کند. محکومٌ علیه موظف است ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ حکم قطعی، نسبت به اجرای کامل رأی یا جلب رضایت محکومٌ ‌له اقدام و نتیجه را به‌طور کتبی به شعبه صادرکننده حکم قطعی اعلام کند. در صورت عدم اجرای رأی یا عدم جلب رضایت محکومٌ‌ له در مهلت مقرر، با درخواست محکومٌ‌ له پرونده به واحد اجرای احکام ارسال می‌‌شود.

ماده ۱۰۹ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در مواردی که به تشخیص رئیس دیوان اجرای آرای هیأت عمومی و هیأت‌های تخصصی دیوان مستلزم عملیات اجرائی باشد، پرونده جهت اجرای رأی به واحد اجرای احکام ارسال می‌شود. ‌دستگاه‌های اجرائی مکلفند ظرف پانزده روز پس از انتشار رأی در روزنامه رسمی یا مهلتی که حسب‌ مورد و متناسب با موضوع توسط رئیس دیوان تعیین می‌شود که حداکثر سه ماه خواهد بود، مفاد رأی را اجراء یا به واحدهای تابعه جهت اجراء، ابلاغ و نتیجه را به واحد اجرای احکام اعلام نمایند. در صورت عدم اجرای آرای مذکور، با اعلام واحد اجرای احکام و ارجاع موضوع توسط رئیس دیوان، مستنکف مشمول حکم مقرر در ماده (۱۱۲) این قانون می‌شود.

تبصره (منسوخه ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ تقاضای ذی‌نفع برای اجرای آراء هیأت عمومی، باید به صورت تقدیم دادخواست باشد. افرادی که از عدم اجرای آراء هیأت عمومی در مورد ابطال مصوبه مطلع می‌شوند، می‌توانند موضوع را به رئیس دیوان منعکس نمایند تا رئیس دیوان نسبت به پیگیری موضوع از طریق شعب دیوان اقدام نماید.

ماده ۱۱۰ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ واحد اجرای احکام دیوان موظف است اقدامات لازم را جهت اجرای احکام دیوان به عمل آورد و در صورت استنکاف شخص یا مرجع محکومٌ علیه از اجرای حکم قطعی، مراتب را به رئیس دیوان گزارش دهد.
رئیس دیوان بلافاصله پرونده را به شعبه صادرکننده رأی قطعی ارجاع می‌نماید. شعبه مذکور موظف است خارج از نوبت به موضوع استنکاف رسیدگی و رأی مقتضی صادر و پرونده را جهت اقدامات بعدی به واحد اجرای احکام دیوان ارسال نماید.

تبصره ۱- در مواردی که اجرای حکم، مستلزم اتخاذ تصمیم توسط شورا، هیأت و یا کمیسیونی مرکب از دو یا چند نفر باشد و اعضای آنها از تبعیت حکم صادر شده استنکاف نمایند، تمامی اعضای مؤثر در مخالفت با حکم دیوان، مستنکف شناخته می‌شوند.

تبصره ۲- مرجع رسیدگی به استنکاف از رأی هیأت عمومی، شعب تجدیدنظر دیوان است.

تبصره ۳ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ شعبه رسیدگی کننده به استنکاف ابتدا شخص یا اشخاص مستنکف را احضار و موضوع را به آنها تفهیم می‌نماید و در هر صورت با احراز استنکاف، موضوع، مشمول حکم مقرر در ماده (۱۱۲) این قانون قرار می‌گیرد. رعایت این امر در رسیدگی به سایر موارد استنکاف، از جمله موضوع مواد (۳۰)، (۳۹) و (۴۴) این قانون الزامی است.

ماده ۱۱۱ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ دادرس اجرای احکام از طرق زیر مبادرت به اجرای حکم می‌کند:
۱- احضار مسؤول مربوط و اخذ تعهد بر اجرای حکم یا جلب رضایت محکومٌ له در مدت معین
۲- دستور توقیف حساب بانکی محکومٌ علیه و برداشت از آن به میزان مبلغ محکومٌ به در صورت عدم اجرای حکم یک سال پس از ابلاغ
۳- دستور توقیف و ضبط اموال شخص متخلف به درخواست ذی‌نفع طبق مقررات قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب (در امور مدنی)
۴- دستور ابطال اسناد یا تصمیمات اتخاذ شده مغایر با رأی دیوان با رعایت لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه‌های عمومی، عمرانی و نظامی دولت مصوب ۱۷ /۱۱ /۱۳۵۸ شورای انقلاب و اصلاحات بعدی آن و قانون تعیین تکلیف اراضی واگذاری دولت و نهادها مصوب ۱۵ /۱۲ /۱۳۷۰ مجمع تشخیص مصلحت نظام
بند ۵- اعلام مراتب از سوی واحد اجرای احکام پس از انقضای مهلت یکساله به سازمان برنامه و بودجه کشور که در این صورت سازمان مذکور موظف است ظرف سه ماه، محکومٌ به را بدون رعایت محدودیت‌های جابه‌جایی از ردیف بودجه سنواتی دستگاه مربوط کسر و مستقیماً به حساب محکومٌ له پرداخت کند.

تبصره (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورتی که قاضی اجرای احکام تشخیص دهد رأی صادره از طرف محکومٌ علیه اجرا شده است و اقدام دیگری ندارد، قرار خاتمه اجرای حکم را صادر می‌کند و پرونده بایگانی می‌شود. قرار صادره به محکومٌ له ابلاغ می‌شود و چنانچه وی به هر دلیل مدعی عدم اجرای کامل یا بخشی از رأی صادره از سوی محکومٌ علیه باشد، حداکثر ظرف یک ماه پس از ابلاغ قرار مذکور، با رعایت معاذیر شرعی یا قانونی، مهلت اعتراض نسبت به آن را دارد. در این صورت پرونده به شعبه صادر کننده رأی قطعی ارسال و برابر تصمیم شعبه مذکور اقدام می‌شود.

ماده ۱۱۲ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در صورتی که محکومٌ علیه از اجرای آرای دیوان استنکاف نماید، پرونده با ارجاع رئیس دیوان در شعبه صادرکننده رأی قطعی، رسیدگی و مستنکف به انفصال از خدمات دولتی تا پنج‌سال و یا به محرومیت از حقوق اجتماعی تا پنج سال و جبران خسارت وارده، محکوم می‌شود. رأی صادره ظرف بیست روز پس از ابلاغ بدون رعایت تشریفات تنظیم دادخواست، قابل تجدید نظرخواهی حسب مورد در شعبه تجدید نظر و شعبه هم عرض است. حکم قطعی صادره جهت اجرا به مقام مافوق مستنکف و عندالاقتضاء به مراجع نظارتی مربوط، ابلاغ و درخصوص دارندگان پایه قضائی به دادسرای انتظامی قضات اعلام می‌شود.

ماده ۱۱۳ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ رئیس دیوان جهت کاهش شکایات و پیشگیری از وقوع تخلفات، اقدامات زیر را انجام می‌دهد:

۱- در مواردی که در جریان رسیدگی به پرونده‌‌ها در دیوان، ایرادات و نواقصی در قوانین و مقررات مشاهده شود که منشأ طرح شکایت در دیوان شده است، پیشنهاد‌های اصلاحی خود را حسب مورد، به رئیس جمهور یا رئیس قوه قضائیه یا رئیس مجلس شورای اسلامی و یا دیگر مراجع ذی ربط واضع مقررات، اعلام می‌نماید.

۲- اقدامات و تدابیر پیشگیرانه مناسب را در چهارچوب قوانین و مقررات، جهت کاهش موجبات طرح شکایت در دیوان با همکاری ‌‌دستگاه‌های اجرائی مربوط به عمل می‌آورد.

ماده ۱۱۴- چنانچه در جریان اجرای آراء دیوان، راجع به نحوه اجرای رأی بین طرفین توافقی شود و محکوم علیه به تعهدات خود عمل ننماید، محکومٌ له می‌تواند ادامه عملیات اجرائی را درخواست کند و واحد اجرای احکام دیوان با اجرای رأی دیوان یا توافق، موضوع را پیگیری می‌نماید.

ماده ۱۱۵- در مواردی که محکوم علیه در مقام اجرای احکام قطعی دیوان، به موانع قانونی استناد نماید و یا به جهتی امکان عملی اجرای حکم نباشد و این جهات به تشخیص دادرس اجرای احکام دیوان، موجه شناخته شود، از موارد اعاده دادرسی تلقی و پرونده به منظور رسیدگی به این جهات به شعبه صادرکننده رأی قطعی ارجاع می‌گردد. شعبه مزبور در صورت تأیید وجود مانع قانونی و یا عدم امکان اجرای حکم، رأی مقتضی به جبران خسارت و یا تعیین جایگزین محکومٌ به صادر می‌نماید. در غیراین صورت قرار رد صادر و پرونده برای ادامه عملیات اجرائی به واحد اجرای احکام دیوان اعاده می‌شود. رأی و یا قرار صادر شده در این مرحله قطعی است.

ماده ۱۱۶ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در مواردی که اجرای حکم قطعی از اختیار محکوم‌ٌ علیه خارج و یا موکول به تمهید مقدماتی از سوی مرجع دیگری غیر از محکوم ‌ٌعلیه باشد و مرجع أخیر در جریان دادرسی وارد نشده باشد، ظرف یک‌ماه از تاریخ ابلاغ واحد اجرای احکام، مرجع یادشده می‌تواند به رأی صادره اعتراض کند و شعبه صادرکننده رأی قطعی باید به موضوع رسیدگی و تصمیم لازم را اتخاذ نماید. این رأی قطعی و لازم ‌الاجرا است. مرجع مذکور در صورت عدم اعتراض در مهلت مقرر، مکلف به اجرای حکم بوده و در صورت استنکاف، مطابق ماده (۱۱۲) این قانون اقدام می‌‌شود.

ماده ۱۱۷- چنانچه دادرس اجرای احکام دیوان، رأی شعبه دیوان را مبهم بداند، به نحوی که اجرای آن امکان نداشته باشد با ذکر مورد ابهام از شعبه صادرکننده رأی تقاضای رفع ابهام می‌نماید. نظر شعبه در خصوص رفع ابهام، برای دادرس اجرای احکام دیوان، لازم الاتباع است.

ماده ۱۱۸- ‌‌دستگاه‌های اجرائی موضوع ماده (۵) قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب ۸ /۷ /۱۳۸۶ مکلفند دستورات دیوان را در مقام اجرای حکم اجراء کنند. تخلف از مقررات این ماده ، علاوه بر تعقیب اداری و انتظامی حسب مورد، مستوجب مجازات مقرر در ماده (۱۱۲) این قانون است.

ماده ۱۱۹- در اجرای بند «۱» ماده (۱۱۱) این قانون، چنانچه مسؤول مربوط پس از احضار بدون عذر موجه، در واحد اجرای احکام دیوان حاضر نشود، دادرس اجرای احکام مطابق تبصره (۲) ماده (۴۳) این قانون، اقدام می‌نماید.

بخش پنجم- سایر مقررات

ماده ۱۲۰ (اصلاحی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ به منظور حفظ حقوق عامه و جلوگیری از تضییع آن در حدود صلاحیت دیوان عدالت اداری، رئیس دیوان یکی از معاونان قضائی خود را برای انجام وظایف زیر تعیین می‌کند:

۱- طرح شکایت از اقدامات و تصمیماتی که به جهات مذکور در ماده (۱۰) (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲) این قانون موجب تضییع حقوق عامه می‌شود، نزد شعب دیوان و حسب مورد تجدید نظرخواهی نسبت به آرای مذکور

تبصره (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ در موارد موضوع این بند، پرداخت هزینه‌ دادرسی و رعایت تشریفات مواعد قانونی طرح شکایت لازم نیست.

۲- شناسایی آیین نامه‌ها، مقررات و سایر نظامات ناظر بر حقوق عامه که مغایر جهات مذکور در ماده (۱۲) این قانون است و درخواست ابطال آنها

تبصره (الحاقی ۱۰‌‌/۰۲‌‌/۱۴۰۲)ـ ‌‌دستگاه‌های اجرائی موضوع ماده (۱۲) این قانون مکلفند با حفظ محرمانگی طبق قوانین و مقررات مربوط یک نسخه از مصوبات، آیین ‌نامه‌ها، دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌های خود را ظرف یک ماه پس از وضع یا صدور، در پایگاه الکترونیکی دیوان قرار دهند. خودداری از اجرای این تکلیف از سوی ‌‌دستگاه‌های مذکور، تخلف اداری محسوب می‌‌شود.

ماده ۱۲۱- هرگاه ضمن رسیدگی به موضوعی در دیوان، رئیس دیوان در جریان تضییع حقوق عمومی و یا منافع بیت المال قرار گیرد، موظف است مراتب را حسب مورد به سازمان بازرسی کل کشور، دادستان کل کشور و دیوان محاسبات کشور اعلام نماید.

ماده ۱۲۲- مقررات مربوط به رد دادرس و نحوه ابلاغ اوراق، آراء و تصمیمات دیوان و وکالت و سایر موارد سکوت در این قانون به ترتیبی است که در قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب (در امور مدنی) و قانون اجرای احکام مدنی مقرر شده است.

ماده ۱۲۳- بودجه دیوان در ردیف مسـتقل ذیل ردیف بودجه قوه قضائیه منظور می‌گردد.

ماده ۱۲۴- از تاریخ ‌‌لازم‌الاجراء شدن این قانون، قانون دیوان عدالت اداری مصوب ۲۵ / ۹ / ۱۳۸۵ و اصلاحات بعدی آن و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب ۲۶ / ۲ / ۱۳۷۹ قوه قضائیه لغو می‌شود.

قانون فوق مشتمل بر یکصد و بیست و چهار ماده و سی و نه تبصره در جلسه علنی روز سه شنبه مورخ ۲۲/ ۹/ ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی تصویب شد و مواد (۱۰)، (۱۲)، (۸۹)، (۹۰) و (۹۴) این قانون در تاریخ ۲۵/ ۳/ ۱۳۹۲ از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام موافق با مصلحت نظام تشـخیص داده شد و مابقی مواد این قانون در تاریخ ۳۰/ ۹/ ۱۳۹۰ به تأیید شورای نگهبان رسید.

رئیس مجلس شورای اسلامی- علی لاریجانی

 

تعیین وقت مشاوره با هماهنگی قبلی

جهت اخذ مشاوره در مورد این موضوع با ما تماس بگیرید

تلفن همراه : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵

تلفن ثابت : ۸۸۰۷۱۵۱۹

آرش علیزاده نیری

وکیل پایه یک دادگستری

متخصص در دعاوی دیوان عدالت اداری

عضو کانون وکلای دادگستری مرکز ( تهران )

1402/07/11/۰ دیدگاه /توسط Arash
https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2023/10/divan.jpg 269 550 Arash https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2025/04/logo.png Arash2023-10-03 10:49:552023-10-03 10:53:55قانون جدید دیوان عدالت اداری
پیمانکاری, تامین اجتماعی, دادنامه, قوانین

رای و‌حدت‌ رو‌یه شماره ۶۰۴ دیوان عالی کشور در خصوص صلاحیت محاکم عمومی

رای و‌حدت‌ رو‌یه شماره ۶۰۴ دیوان عالی کشور در خصوص صلاحیت محاکم عمومی در رسیدگی به دعوی مطالبه دستمزد و حقوق پیمانکار نسبت به کار انجام‌ شده بر اساس قرارداد تنظیمی و عدم شمول ماده (۱۵۷) قانون کار به آن – مصوب ۱۳۷۴/۱۲/۲۲

رأی و‌حدت‌رو‌یه شماره ۶۰۴- ۲۲/۱۲/۱۳۷۴

صلاحیت محاکم عمومی در رسیدگی به دعوی مطالبه دستمزد و حقوق پیمانکار نسبت به کار انجام‌شده بر اساس قرارداد تنظیمی و عدم شمول ماده (۱۵۷) قانون کار به آن

رای و‌حدت‌ رو‌یه شماره 604 دیوان عالی کشور در خصوص صلاحیت محاکم عمومی

رای و‌حدت‌ رو‌یه شماره ۶۰۴ دیوان عالی کشور در خصوص صلاحیت محاکم عمومی

احتراماً به استحضار می‌رساند:

شعب ششم و بیست و یکم دیوان‌عالی کشور در استنباط از ماده (۱۵۷) قانون کار آرای مختلف صادر و مبادرت به اتخاذ رو‌یه‌های متفاو‌تی نموده‌اند که ایجاب می‌نماید موضوع برای ایجاد و‌حدت‌رو‌یه قضایی در هیأت عمومی مطرح شود خلاصه پرو‌نده‌ها را به شرح زیر به عرض‌عالی می‌رساند:

۱ ‌ـ‌ به حکایت پرو‌نده کلاسه ۲۴/۸۵۵۹ شعبه ششم دیوان‌عالی کشور، در مورخ ۱۸/۱۲/۱۳۷۳، آقای رضا قنایی خداداد، دادخواستی به خواسته ابطال قرارداد ساختمانی (تصویر قرارداد پیوست می‌باشد) به طرفیت بخشداری جعفرآباد، در دادگاه‌های عمومی قم مطرح می‌نماید که با ارجاع به شعبه شانزدهم و ثبت به کلاسه ۷۳/۱۶/۹۱۴، طرفین جهت رسیدگی به دادگاه دعوت می‌شوند درجلسه رسیدگی خواهان خواسته را به مطالبه دستمزد ایام کارکرد تغییر می‌دهد و دادگاه طی دادنامه شماره ۷۴/۴۱۹ موضوع را در صلاحیت اداره کار شهرستان قم تشخیص و با صدو‌ر قرار عدم صلاحیت پرو‌نده را در اجرای ماده (۱۶) قانون اصلاح پاره‌ای از قوانین دادگستری مصوب ۲۵/۳/۱۳۵۶ به دیوان‌عالی کشور ارسال نموده که به شعبه ششم ارجاع گردیده و آن شعبه پس از رسیدگی چنین رأی داده است :

«نظر به خواسته دعوی دایر به مطالبه دستمزد و حقوق و مطالبات به نسبت کار انجام شده براساس قرارداد مستند دعوی که به عنوان کارفرما و پیمانکار منعقد گردیده رسیدگی به موضوع مستلزم رسیدگی قضایی است و مورد انطباقی با اختلاف کارگر و کارفرما ندارد و از شمول ماده (۱۵۷) قانون کار خارج است و چون رسیدگی به موضوع در صلاحیت محاکم عمومی است علی‌هذا با نقض قرار صادره مقرر می‌شود پرو‌نده به دادگاه صادرکننده قرار جهت رسیدگی ماهوی اعاده شود.

رای و‌حدت‌ رو‌یه شماره ۶۰۴ دیوان عالی کشور در خصوص صلاحیت محاکم عمومی

۲ ‌ـ‌ حسب پرو‌نده کلاسه ۹/۲۱/۸۵۶۰ شعبه ۲۱ دیوان‌عالی کشور، آقای رضا قنایی خداداد دادخواستی به طرفیت هیأت امنای رو‌ستای محمودآباد بخش جعفرآباد و آموزش و پرو‌رش گازران به خواسته صدو‌ر رأی بر ابطال قرارداد مورخ ۱۲/۱۱/۱۳۷۲ تقدیم دادگاه عمومی شهرستان قم نموده و با این توضیح که طبق قرارداد مذکور برای احداث یک باب مدرسه پنج کلاسه، تهیه مصالح ساختمانی با کارفرما بوده و مدت تکمیل ساختمان مدرسه نیز شش ماه تعیین شده است که به لحاظ عدم تهیه مصالح ساختمانی و کسر بودجه کار ساختمان تعطیل گردید

و دستمزد اینجانب هم پرداخت نشده است و سپس خواسته خود را منحصر به مطالبه مبلغ یکصد و سی و نه هزار تومان دستمزد و مطالبات نموده دادگاه پس از بررسی پرو‌نده در تاریخ ۱۲/۴/۱۳۷۴ با این استدلال که موضوع اختلاف مطالبه دستمزد ناشی از قرارداد کار می‌باشد که رسیدگی به آن به موجب ماده (۱۵۷) قانون کار در صلاحیت شورای اسلامی و هیأت تشخیص سپس هیأت حل اختلاف مستقر در اداره کار شهرستان قم می‌باشد، قرار عدم صلاحیت به اعتبار صلاحیت مرجع مزبور صادر و پرو‌نده را در اجرای ماده (۱۶) قانون اصلاح پاره‌ای از قوانین دادگستری به دیوان‌عالی کشور ارسال که به شعبه ۲۱ ارجاع می‌گردد و شعبه یادشده پس از رسیدگی چنین رأی داده است :

«باتوجه به اظهارات خواهان در جلسه مورخ ۱۲/۴/۱۳۷۴ مبنی براینکه خواسته اینجانب منحصر است به مطالبه مبلغ ۱۳۹۰۰۰ تومان حقوق و دستمزد مطالبات اینجانب به نسبت کاری که انجام داده‌ام… قرار عدم صلاحیت مورخ ۱۲/۴/۱۳۷۴ دادگاه که با عنایت به مقررات قانون کار صادر گردیده است تأیید و پرو‌نده جهت ارسال آن به و‌احد اداره کار مربوطه جهت طرح آن در مراجع مذکور در ماده (۱۵۷) قانون کار به دادگاه اعاده می‌گردد…» بنا به مراتب اشعاری شعبه ششم دیوان‌عالی کشور خواسته دعوی را دایر به مطالبه دستمزد و‌حقوق مطالبات به نسبت کاری که انجام شده خارج از شمول ماده (۱۵۷) قانون کار دانسته و رسیدگی به آن را در صلاحیت محاکم عمومی تشخیص داده است و شعبه ۲۱ با انطباق موضوع با ماده (۱۵۷) قانون کار قرار عدم صلاحیت دادگاه را به اعتبار صلاحیت هیأت حل اختلاف مستقر در اداره کار را تأیید نموده است.

 

لذا نظر به اینکه در موارد مشابه فوق از طرف شعب مرقوم رو‌یه‌های مختلفی اتخاذ شده است به استناد قانون و‌حدت‌رو‌یه قضایی مصوب سال ۱۳۲۸ طرح موضوع مختلف‌فیه در هیأت عمومی جهت اخذ رو‌یه و‌احد قضایی مورد استدعا است.

معاو‌ن او‌ل قضایی دیوان‌عالی کشور‌ـ‌ حسینعلی نیری

 

به تاریخ رو‌ز سه‌شنبه ۲۲/۱۲/۱۳۷۴ جلسه و‌حدت‌رو‌یه هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور به ریاست رییس دیوان‌عالی کشور و با حضور نماینده دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران شعب کیفری و حقوقی دیوان‌عالی کشور تشکیل گردید.
پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی او‌راق پرو‌نده و استماع عقیده نماینده دادستان محترم کل کشور مبنی بر: «نظر به اینکه دادخواست خواهان در هر دو پرو‌نده مطالبه دستمزد ایام کارکرد برابر قرارداد تنظیم شده بین طرفین دعوی می‌باشد و برابر اصول کلی و‌با توجه به اختلاف حاصله رسیدگی به دعوی محتاج به رسیدگی قضایی است لذا موضوع عنوان شده خارج از مقررات قانون کار مصوب سال ۱۳۶۹ می‌باشد و ماده (۱۵۷) قانون مذکور ناظر به مورد دعوی نیست، بنابراین رأی شعبه ششم دیوان‌عالی کشور که براین اساس صادر شده موجه بوده، معتقد به تأیید آن می‌باشم.» مشاو‌ره نموده و اکثریت قریب به اتفاق بدین شرح رأی داده‌اند :

 

رأی و‌حدت‌رو‌یه هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور

نظر به تعریف کارگر در ماده (۲) قانون کار مصوب سال ۱۳۶۹ و با توجه به حقوق و تکالیفی که در قانون مذکور برای کارگر و پیمانکار ملحوظ گردیده مطالبه دستمزد و حقوق پیمانکار نسبت به کار انجام‌شده براساس قرارداد تنظیمی که مستلزم امعان‌نظر قضایی است انطباقی با اختلاف بین کارگر و کارفرما نداشته و موضوع با توجه به شرح دعاو‌ی مطرو‌حه و کیفیت قراردادهای مستند دعوی از شمول ماده (۱۵۷) قانون کار خارج و بالنتیجه رسیدگی به موضوع در صلاحیت محاکم عمومی است بنا به مراتب رأی شعبه ششم دیوان‌عالی کشور که براین اساس صدو‌ر یافته صحیح و منطبق با موازین قانونی تشخیص می‌شود.

این رأی برطبق ماده و‌احده قانون و‌حدت‌رو‌یه قضایی مصوب سال ۱۳۲۸ برای شعب دیوان‌عالی کشور و دادگاه‌ها در موارد مشابه لازم‌الاتباع است.

 

 

تعیین وقت مشاوره با هماهنگی قبلی

جهت اخذ مشاوره در مورد این موضوع با ما تماس بگیرید

تلفن همراه : ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵

تلفن ثابت : ۸۸۰۷۱۵۱۹

آرش علیزاده نیری

وکیل پایه یک دادگستری

متخصص در زمینه دعاوی پیمانکاری 

عضو کانون وکلای دادگستری مرکز ( تهران )

1402/07/09/۰ دیدگاه /توسط Arash
https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2025/04/logo.png 0 0 Arash https://arashalizadeh.com/wp-content/uploads/2025/04/logo.png Arash2023-10-01 11:25:102023-10-01 11:25:10رای و‌حدت‌ رو‌یه شماره ۶۰۴ دیوان عالی کشور در خصوص صلاحیت محاکم عمومی
صفحه 1 از 212

دسته ها

  • Cryptocurrency (۳)
  • اجرای ثبت (۲۷)
  • اسناد (۴)
  • املاک (۱۰)
  • پیمانکاری (۶)
  • تامین اجتماعی (۳)
  • تجارت الکترونیک (۱۹)
  • جرایم رایانه ای (۳۵)
  • چند رسانه ای (۶)
  • حقوق تجارت (۲۴)
  • حقوق شهروندی (۴)
  • حمل و نقل (۱)
  • دادنامه (۸۱)
  • دسته‌بندی نشده (۱۱)
  • دعاوی بانکی (۷۶)
  • دعاوی ملکی و ثبتی (۵)
  • رای وحدت رویه (۱۲)
  • رایانه (۴۹)
  • رمز ارز (۴)
  • شرکت ها (۱۷)
  • عمومی (۲)
  • فارنزیک (۱)
  • قوانین (۸۰)
  • مالکیت فکری (۱)
  • مالیات (۱)
  • مقالات (۳۵)
  • نظریه مشورتی (۲)
لینک به:Get in touch

در صورت نیاز به مشاوره در مورد موضوعات حقوقی با ما تماس بگیرید

دفتر حقوقی آرش علیزاده نیری آمادگی دارد به سوالات مراجعین از طریق حضور در موسسه، تماس تلفنی یا ارتباطات آنلاین پاسخ دهد.

اطلاعات تماس

دفتر وکالت آرش علیزاده نیری – تهران، پاسدارن، نگارستان هشتم، خیابان مسجد جامع غدیر خم – پلاک ۵۴ طبقه اول
تلفن همراه ۰۹۱۲۲۰۹۱۵۷۵ تلفن دفتر ۸۸۰۷۱۵۱۹

ایمیل : [email protected]

وب سایت www.ArashAlizadeh.com

تحدید مسولیت

مسئولیت استفاده از اطلاعات درج‌شده در این وب‌سایت بر عهده کاربر است. هرگونه بهره‌برداری از این اطلاعات بدون دریافت خدمات حرفه‌ای از وکلای دادگستری توصیه نمی‌شود.

درباره ما | ارتباط با ما

کلیه حقوق محفوظ است.

رفتن به بالا

This is a notification that can be used for cookie consent or other important news. It also got a modal window now! Click "learn more" to see it!

OKLearn More

تنظیمات کوکی و حریم خصوصی



چطور از کوکی‌ها استفاده می‌کنیم

ممکن است ما کوکی‌ها در دستگاه شما تنظیم کنیم. ما از کوکی‌ها استفاده می‌کنیم تا به ما اطلاع دهید هنگامی که از وب‌سایت ما باز می‌کنید، چگونه با ما ارتباط برقرار می‌کنید، برای غلبه بر تجربه کاربری خود و ارتباط با سایت ما سفارشی کنید.

با کلیک روی عنوان‌های مختلف بهتر می‌توانید پیدا کنید. شما همچنین می‌توانید برخی از تنظیمات خود را تغییر دهید. توجه داشته باشید که مسدود کردن برخی از انواع کوکی‌ها ممکن است تجربه شما را در وب‌سایت‌های ما و خدماتی که ما بتوانیم ارائه دهیم، تحت تاثیر قرار می‌دهد.

کوکی‌های وب‌سایت ضرروی است

These cookies are strictly necessary to provide you with services available through our website and to use some of its features.

Because these cookies are strictly necessary to deliver the website, refusing them will have impact how our site functions. You always can block or delete cookies by changing your browser settings and force blocking all cookies on this website. But this will always prompt you to accept/refuse cookies when revisiting our site.

We fully respect if you want to refuse cookies but to avoid asking you again and again kindly allow us to store a cookie for that. You are free to opt out any time or opt in for other cookies to get a better experience. If you refuse cookies we will remove all set cookies in our domain.

We provide you with a list of stored cookies on your computer in our domain so you can check what we stored. Due to security reasons we are not able to show or modify cookies from other domains. You can check these in your browser security settings.

سایر خدمات خارجی

We also use different external services like Google Webfonts, Google Maps, and external Video providers. Since these providers may collect personal data like your IP address we allow you to block them here. Please be aware that this might heavily reduce the functionality and appearance of our site. Changes will take effect once you reload the page.

Google Webfont Settings:

Google Map Settings:

Google reCaptcha Settings:

Vimeo and Youtube video embeds:

حریم خصوصی

تغییرات پس از بارگذاری صفحه دوباره اعمال خواهند شد

Accept settingsHide notification only